جلد 20، شماره 2 - ( تابستان 1402 )                   جلد 20 شماره 2 صفحات 154-143 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Hedayati S, Rahimi A, Aghaei F, Mohsenzadeh M. Reviewing the effect of exercise on hematopoietic stem cell mobilization. Sci J Iran Blood Transfus Organ 2023; 20 (2) :143-154
URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1479-fa.html
هدایتی ثمینه، رحیمی علیرضا، آقایی فریبا، محسن زاده مهسا. بررسی مروری تأثیر ورزش بر موبیلیزاسیون سلول های بنیادی خونساز. فصلنامه پژوهشی خون. 1402; 20 (2) :143-154

URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1479-fa.html


دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی،
متن کامل [PDF 549 kb]   (710 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (975 مشاهده)
متن کامل:   (1501 مشاهده)
بررسی مروری تأثیر ورزش بر موبیلیزاسیون سلول های بنیادی خونساز

ثمینه هدایتی1، علیرضا رحیمی2، فریبا آقایی3، مهسا محسن‌زاده4

چکیده
سابقه و هدف
پیوند سلول‏های بنیادی خونساز یا HSCT، یک درمان امیدوارکننده برای بیماری هماتولوژیک است. اگرچه مغز استخوان منبع اصلی HSCs می‌باشد، اما بخش کوچکی از این سلول‌ها در خون محیطی وجود دارد. موبیلیزاسیون، فرآیند آزادسازی‏HSCها به خون محیطی است که توسط چندین فاکتور فیزیولوژیکی و دارویی القا می‏شود. فاکتور محرک کلونی گرانولوسیتی یا G-CSF، داروی برون‏زاد اصلی برای القای موبیلیزاسیون است. ورزش یک رویکرد غیرتهاجمی برای تحریک موبیلیزاسیون می‌باشد.
مواد و روش‌ها
در این مقاله مروری، کلید واژه‌های پیوند سلول‌های بنیادی خونساز، موبیلیزاسیون و ورزش را در پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر از جمله Google Scholar، PubMed و Scopus جستجو کردیم. از بین 98 مقاله انتخاب شده، تعداد 81 مقاله معیارهای لازم را داشتند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها
ورزش در بیماران تحت HSCT ایمن و امکان‏پذیر است و می‏تواند باعث افزایش 4-2 برابری در مقدار HSCهای خون محیطی شود. با این حال، این تاثیر گذرا است و مدت کوتاهی پس از تمرین به حالت اولیه باز می‏گردد. مطالعه‌ها نشان می‏دهند که موبیلیزاسیون ناشی از ورزش وابسته به شدت است و ورزش با شدت بالاتر نسبت به شدت پایین‏تر به طور مؤثرتری باعث موبیلیزاسیون می‏شود.
نتیجه گیری
از آن جایی که اثر ورزش در مقایسه با G-CSF گذرا و ناکافی است، نمی‏تواند به طور کامل جایگزین درمان با G-CSF در بالین شود. با این حال، می‏توان آن را همراه با G-CSF به عنوان یک درمان کمکی برای کمک به کاهش دفعات و مدت آفرزیس، کاهش دوز G-CSF و عوارض جانبی مرتبط با آن و جلوگیری از مداخلات دارویی اضافی استفاده کرد.
کلمات کلیدی: پیوند سلول‌های بنیادی خونساز، ورزش، فاکتور محرک کلونی گرانولوسیتی













تاریخ دریافت: 17/10/1401
تاریخ پذیرش :10/12/1401


1- دانشجوی دکتری تخصصی گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
2- مؤلف مسئول: دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران، صندوق پستی: 31485-313
 
3- استادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
4- استادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
 
 
 

مقدمه
    سلول‏های بنیادی خونساز(HSCs ، Hematopoietic stem cells) ابتدایی‏ترین سلول‏ها در رده سلول‏های خونساز هستند که توانایی خودنوزایی(Self-renewal) و تمایز به تمام رده‏های سلول‏های بالغ خونی را دارند. وجود این جمعیت سلولی به عنوان پشتیبان برای تولید، حفظ، ترمیم و بازسازی سلول‏های خونی در گردش ضروری است. سلول‏های CD34+ پیش‏سازهای چند‏توان (Pluri-potent progenitors) هستند که می‏توانند در مغز استخوان بیمار جایگزین شوند(1). HSCها از طریق مولکول‏های چسبندگی خاص و اتصال بین رسپتورهای سطحی‏شان با لیگاندهای سطح سلول‏های استرومایی در نیچ(Nich) خود می‏مانند(2).
    برای حفظ هموستاز سلول‏های در گردش خون از طریق خودنوسازی، تکثیر و تمایز HSCها به روزانه تقریباً 10 میلیارد سلول خونی جدید نیاز است. تعداد HSCها بسیار کم است و تنها یک سلول به ازای هر 5-104 سلول از کل سلول‏های مغز استخوان را شامل می‏شود(3). اگر چه جایگاه اصلی HSCها در مغز استخوان است، تعداد کمی از این سلول‏ها در خون محیطی نیز دیده می‏شود. تحت شرایط هموستاتیک، HSCها 1% از سلول‏های هسته‏دار مغز استخوان و 1/0% از سلول‏های تک‏هسته‏ای(Mononuclear cell; MNC) خون محیطی را تشکیل می‏دهند(4). روزانه 5%-1% از HSCها بین مغز استخوان و خون محیطی در گردش هستند(5). با این حال، تعداد این سلول‏ها در شرایط خاصی هم‌چون استرس فیزیکی، التهاب و هیپوکسی در گردش خون افزایش می‏یابد(8-6).
    پیوند سلول‏های بنیادی خونساز(Hematopoietic stem cell transplantation; HSCT) در واقع همان پیوند سلول‏های CD34+ با هدف بازگرداندن عملکرد طبیعی مغز استخوان است که با عنوان پیوند مغز استخوان(Bone marrow transplantation; BMT) نیز شناخته می‏شود(9). اولین گزارش تزریق HSCها به سال 1957 برمی‏گردد و از آن زمان در سراسر جهان رو به افزایش است(10). در حال حاضـر، سالانـه حـدود 50000 تا 70000 پیوند در سراسر
جهان انجام می‏شود(11). HSCT اغلــب تنهـا راه درمانـی
برای بیماری‏های خونی بدخیم و غیربدخیم، به ویژه برای بدخیمی‏ها و بالأخص بیماری‏های عودکننده و مقاوم به درمان، است(12). HSCT، یکی از مهم‏ترین راه‌کارهای درمانی برای کم‏خونی آپلاستیک، بیماری‏های متابولیک، اختلالات سیستم ایمنی و اختلالات سیستم عصبی به شمار می‏آید(17-13). بررسی‌های سیستماتیک و متاآنالیزهای متعددی برای ارزیابی ایمنی و اثربخشی HSCT در بیماری‏های مختلف انجام شده است(9).
    در HSCT، سلول‌های خونساز و سیستم ایمنی بیمار با استفاده از دوزهای بالای شیمی‏درمانی و پرتودرمانی حذف می‌شوند و سپس با سلول‌های بنیادی فرد دیگر(آلوژنیک، allogenic) یا از خود بیمار(اتولوگ، Autologous) جایگزین می‌شوند(18). HSCT اتولوگ برای درمان بیماری‏های خود ایمنی ارجح است، زیرا HSCT آلوژنیک عمدتاً به دلیل واکنش‌های پیوند در مقابل میزبان(Graft versus host disease; GVHD)، با مرگ و میر بالایی همراه است(19).
    امروزه، به دلیل سهولت در روش انجام، استفاده از HSCهای خون محیطی تا حد زیادی جایگزین استفاده از HSCهای مغز استخوان به عنوان منبع سلولی برای HSCT شده‏اند. مزایای استفاده از HSCهای جمع‌آوری ‌شده از خون در مقایسه با HSCهای جمع‌آوری‌ شده از مغز استخوان شامل دوره کوتاه‌تر نوتروپنی، کاهش خطر عفونت، بستری کوتاه‌تر در بیمارستان و کاهش هزینه‌ها می‏باشد(20). موفقیت پیوند تا حد زیادی به تعداد و کیفیت سلول‏های CD34+ و MNC بستگی دارد(21). هر چه تعداد این سلول‏ها بیشتر و کیفیت آن‌ها بهتر باشد، پیوندپذیری(Engraftment) سریع‏تر است(22).
    اصطلاح موبیلیزاسیون توصیف فرآیندی است که طی آن HSCها از مغز استخوان به داخل خون آزاد می‏شوند. سلول‏های CD34+ موبیلایز شده موجود در خون محیطی متداول‏ترین منبع سلول‏های دهنده برای HSCT است(4). در پاسخ به شرایط مختلف می‏توان ورود این سلول‏ها به گردش خون را تحریک کرد(23). یک رژیم موبیلیزاسیون ایده‏آل باید به جمع‏آوری HSC‏های کافی منجر شود که باعث پیوندپذیری سریع و با دوام و هم چنین کاهش تعداد دفعات آفرزیس می‏شود(23). در هر پیوند، هدف نهایی از آفرزیس بر اساس تعداد از پیش تعیین شده سلول‏های CD34+ اهداکننده به ازای هرکیلوگرم از وزن بدن گیرنده تعیین می‏شود که حداقل آن 106 × 2 سلول CD34+ به ازای هر کیلوگرم در نظر گرفته شده است(24). معمولاً اهداکننده زمانی آفرزیس می‏شود که احتمال جمع‌آوری 106 × 5/4-4 سلول CD34+ به ازای هر کیلوگرم وزن بدن گیرنده وجود داشته باشد(25). تعداد بیشتر سلول‌های CD34+ با پیوندپذیری سریع‌تر نوتروفیل‌ها و پلاکت‌ها مرتبط است(26). پیوندپذیری مناسب به دست‏یابی به شمارش مطلق نوتروفیل بیشتر از/L 109 × 5/0 در فاصله 12-10 روز پس از پیوند و شمارش پلاکت بیشتر از/L 109 × 20 در فاصله 30-15 روز پس از پیوند اتلاق می‏گردد (27).
    تا به امروز، دو روش اصلی برای القای موبیلیزاسیون، استفاده از سیتوکین‏ها به تنهایی یا استفاده از سیتوکین‏ها در ترکیب با شیمی‏درمانی است(23). ترکیب سیتوکین با شیمی درمانی، موجب رسیدن به اهداف دوگانه موبیلیزاسیون و فعالیت ضد توموری می‏شود و باعث دست‏یابی به مقدار CD34 بالاتری نسبت به استفاده سیتوکین به تنهایی می‏‌گردد. اضافه شدن شیمی‏درمانی به رژیم موبیلیزاسیون، دارای معایبی از جمله نیاز به بستری شدن در بیمارستان برای انجام شیمی درمانی، قرار گرفتن بیمار در معرض عوارض جانبی و هم چنین نوتروپنی و خطر عفونت مرتبط با آن است(28).
    تا به امروز، فاکتور تحریک‏کننده کلنی گرانولوسیتی (Granulocyte- colony stimulating factor; G-CSF) بیشترین سیتوکین مورد استفاده برای موبیلیزاسیون می‏باشد(4). G-CSF یک فاکتور تحریک‏کننده کلنی است که توسط سلول‏های مختلف در سراسر بدن ترشح می‏شود تا تولید گرانولوسیت‏ها را تحریک کند. این فاکتور هم‌چنین دارای خواص موبیلیزاسیون قوی است و موجب رهاسازی سلول‏های CD34+ و MNC از مغزاستخوان به خون محیطی می‏گردد(29). اگر چه G-CSF عمدتاً به تنهایی استفاده می‏شود، بسیاری از اینترلوکین‏ها، کموکین‏ها یا فاکتورهای رشد خونساز نیز می‏توانند همراه با G-CSF برای القای موبیلیزاسیون استفاده شوند(26). اهداکنندگان معمولاً 5-4 روز متوالی G-CSF دریافت می‏کنند و سپس تحت آفرزیس قرار می‏گیرند که می‌تواند سلول‌های CD34+ در گردش را از 4-2 برابر تا 20 برابر افزایش دهد. موبیلیزاسیون از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است (28).
    متأسفانه، رژیم‏های درمانی G-CSF، به ویژه در پیوند اتولوگ، در بیماران خاص مانند افراد مبتلا به سرطان یا دیابت و هم‌چنین افراد مسن اغلب با شکست مواجه می‏شوند (30). رژیم‏های موبیلیزاسیون دارای نرخ شکست 30 درصدی در میان افراد سالم و نرخ شکست بیش از 60 درصدی در بیماران پرخطر، مانند بیماران مبتلا به بدخیمی‏های لنفوئیدی که تحت شیمی درمانی یا پرتو درمانی قرار گرفته‏اند، هستند(31). شکست در موبیلیزاسیون و جمع‏آوری مقادیر ناکافی از سلول‏های CD34+ می‏تواند منجر به حذف گزینه HSCT از روند درمان بیمار یا پیوندپذیری ناکافی و در نتیجه افزایش خطر عفونت و خونریزی شود(32). علاوه براین، استفاده از G-CSF با عوارض جانبی شایعی مانند درد شدید استخوان، تب و ضعف همراه است(33).
    بهبود موبیلیزاسیون و کاهش عوارض ناشی از القای دارویی موبیلیزاسیون همواره یکی از مسائل مورد توجه در حوزه پیوند سلول‏های بنیادی خونساز بوده است(34). از همین رو، جایگزینی یا همراهی سایر عوامل افزایش‏دهنده موبیلیزاسیون مورد بحث است. یکی از مواردی که می‏تواند موجب القای موبیلزاسیون شود، ورزش است. اولین بار در دهه 1980، ورزش به عنوان یک مکانیسم غیر تهاجمی برای موبیلیزاسیون HSCها پیشنهاد شد(35). تاکنون، مطالعه‌های زیادی افزایش شمارشHSCها را پس از انواع مختلف فعالیت‌های بدنی مانند قایقرانی، دویدن و دوچرخه سواری گزارش کرده‏اند(3). هدف از مطالعه حاضر، بررسی مروری تاثیر ورزش بر موبیلیزاسیون سلول‏های بنیادی خونساز، مکانیزم‏های القای موبیلیزاسیون توسط ورزش، مقایسه تاثیر G-CSF و ورزش بر موبیلیزاسیون و امکان جایگزینـی ورزش بـه جـای روش متـداول مـوبیلیزاسیون
بود.
مواد و روش‌ها
    در این مقاله مروری روایی(Narative review)، جهت بررسی تاثیر ورزش بر موبیلیزاسیون سلول‏های بنیادی خونساز، ابتدا جستجو برای مقالات منتشر شده بین سال‏های 1993 تا 2022 در پایگاه‏های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی زبان انجام شد. جستجو بر اساس کلید واژه‏های مطابق با MeSH و در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Google scholar،  Medline، Science Direct و Cochrane صورت پذیرفت. کلمات کلیدی شامل Hematopoietic stem cell transplantation، Hematopoietic stem cell mobilization و Exercise و معادل فارسی آن‌ها بود. بر این اساس، جمعاً 119 مقاله تا پایان نوامبر 2022 استخراج شد. از این میان 38 مقاله به علت در دسترس نبودن متن کامل مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی، نوع طراحی مطالعه یا کم بودن حجم نمونه از مطالعه خارج شدند. در نهایت  63 مقاله که به روزتر و پر استنادتر بودند و معیارهای لازم را داشتند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. تمامی مقاله‌های تحقیقاتی که در آن‌ها تاثیر ورزش بر موبیلیزاسیون سلول‏های بنیادی مورد بررسی قرار گرفته بود، صرف نظر از به روز بودن مقاله یا تعداد استنادهای آن‌ها، مورد استفاده قرار گرفت.

یافته‌ها
    از آن جایی‏که اغلب اهداکنندگان اتولوگ سطح آمادگی بدنی نسبتاً پایینی دارند، تحمل ورزش در چنین افرادی سؤال ‏برانگیز است(30). مطالعه‌های بالینی متعددی نشان داده‏اند که مداخلات ورزشی در بیماران تحت HSCT ایمن و امکان‏پذیر است(36). این بیماران می‌توانند در طیفی از برنامه‌های ورزشی با شدت کم تا زیاد شرکت کنند(37). شواهد هم‌چنین نشان می‏دهد که ورزش در مراحل مختلف درمان سرطان، از جمله در بیماران دچار نقص ایمنی، مفید است(38). به‏علاوه، از کاهش کیفیت زندگی جلوگیری می‏کند و موجب بهبود قابل توجهی در توان بدنی بیماران نیز می‏شود(39). انجام دستورالعمل‌های ورزشی با شدت بالاتر نیز در بیماران تحت پیوند اتولوگ به خوبی تحمل شده‌اند که نشان می‌دهد این دستورالعمل‌ها در افراد غیر سالم نیز قابل اجرا هستند. علاوه بر این، ورزش می‏تواند موجب ارتقای موبیلیزاسیون HSCها در افراد کاندید HSCT اتولوگ به همان اندازه افراد عادی شود. در واقع مطالعه‌ها نشان دادند که حتی افرادی که در موبیلیزاسیون با G-CSF با شکست روبه‏رو می‏شدند، به کمک ورزش می‏توانند HSCهای کافی را برای جمع‌آوری یک پیوند موفق، موبیلایز کنند(30).
    شواهد زیادی نشان می‏دهد که ورزش تعداد سلول‏های بنیادی/پیش‏ساز خونساز را در مغز استخوان و خون محیطی افزایش می‏دهد(40). با این حال، اکثر مطالعه‌ها تاثیر ورزش را در افراد سالم و پس از ورزش شدید یا متوسط بررسی کرده‏اند(41، 40). این تاثیر در میان مردان و زنان، جمعیت جوان و مسن و ورزش شدید یا متوسط یکسان بوده است(43، 42). به همین جهت ورزش به عنوان یک کمک بالقوه برای ارتقای جمع‏آوری HSC‏ها از خون محیطی اهداکنندگان برای HSCT معرفی شده است (44).
    اگر چه افزایش موبیلیزاسیون HSCها پس از ورزش ثابت شده است، میزان و مدت زمان ماندگاری این افزایش مورد بحث است. موریسی و همکارانش گزارش کردند که ورزش تعداد سلول‏های CD34+ در گردش را دو برابر می‏کند(45). در حالی که شادی و همکارانش افزایش 1/3 برابری، بن سیگنور و همکارانش افزایش 4-3 برابری و می‌یر و همکارانش افزایش 4 برابری را گزارش کردند(48-46).
    در تمامی مطالعه‌ها افزایش سلول‏های CD34+ در خون محیطی به دنبال ورزش گذرا بوده است و پس از مدت کوتاهی به مقادیر اولیه باز گشته است(40، 35). اگر چه تمامی مطالعه‌ها افزایش شمارش سلول‏های CD34+ را بلافاصله پس از پایان ورزش نشان می‏دهند، اما گزارش‏ها در مورد مدت زمان بالا ماندن این سلول‏ها پس از اتمام ورزش از چند دقیقه تا چند ساعت و حتی یک روز متغیر است(51-49، 47). این افزایش گذرا می‏تواند به دلیل موبیلیزاسیون سلول‏های متمایزتر در جمعیت سلول‏های HSC یا به علت حذف سریع این سلول‏ها از گردش خون برای کمک به ترمیم آسیب بافتی ناشی از ورزش باشد(3). بنابراین به نظر می‏رسد زمان ایده‏آل برای جمع‏آوری این سلول‏ها بلافاصله بعد از ورزش است(30).
تأثیر ورزش ممکن است به شدت تمرینات ورزشی وابسته باشد(42). اولین بار، در سال 1978، مشخص شد که یک جلسه ورزش شدید می‏تواند مقدار سلول‏های CD34+ را در خون محیطی تا چهار برابر افزایش دهد (52). سایر مطالعه‌ها نیز بیانگر تاثیر ورزش شدید بر موبیلیزاسیون هستند(55-53، 47، 45، 43، 30، 25). اگر چه اغلب یافته‏ها بر تاثیر ورزش استقامتی طولانی‌مدت بر موبیلیزاسیون تاکید دارند(57، 56)، بارت و همکارانش گزارش کردند که حتی ورزش شدید در مدت زمان کوتاه نیز می‏تواند موجب افزایش سلول‏های CD34+ در خون محیطی شود(52). با این حال، مطالعه‌ها پیشنهاد می‏کنند که HSC‏های اولیه به ورزش شدید پاسخ نمی‏دهند و ورزش احتمالاً جمعیت متمایزتری از HSC‏ را موبیلایز می‏کند و ابتدایی‏ترین جمعیت HSCها، تحت تأثیر ورزش شدید قرار نمی‏گیرند(45). از طرفی، چنگ و همکارانش افزایش موبیلیزاسیون تحت تأثیر فعالیت بدنی با شدت کم را در بیماران پیوندی نشان دادند(58).
    در برخی از مطالعه‌ها تاثیر ورزش شدید، متوسط و آهسته بر موبیلیزاسیون مورد مقایسه قرار گرفت. به عنوان مثال، بن سیگنور و همکارانش شمارش HSCها پس از دوی ماراتن و دوی 1500 متر را مقایسه کردند و مشاهده نمودند که HSCها پس از دوی 1500 متر افزایش بیشتری نشان دادند(59). آقا و همکارانش مشاهده کردند که پس از 15 دقیقه ورزش شدید در مقایسه با 15 دقیقه ورزش متوسط، تعداد بیشتری از سلول‏های CD34+ها به خون موبیلایز می‏شود(25). بیکر و همکارانش(2017) گزارش کردند که سلول‌های CD34+ در خون پس از یک دوره کامل دوچرخه‌سواری با حداکثر توان(Peak work rate) 70%، افزایش 5/2 برابری داشتند اما پس از دوچرخه‌سواری با حداکثر توان 30% هیچ تغییری مشاهده نشد. کاهش توانایی ورزش آهسته در القای موبیلیزاسیون نشان می‏دهد که شدت ورزش بسیار مهم‌تر از کل کار است(30).
    ورزش مداوم و یک جلسه ورزش، می‏تواند شمارش HSCهای در گردش را به یک میزان افزایش دهد(51). تیجسن و همکارانش مشاهده کردند که شمارش سلول‏های CD34+ در خون محیطی افراد کم‏تحرک(کمتر از 1 ساعت ورزش در هفته) و افراد پرتحرک(بیش از 8 ساعت ورزش در هفته) تفاوتی نداشت(43). به طور مشابه، واردین و همکارانش نیز هیچ تفاوتی در شمارش سلول‏های CD34+ در خون محیطی افراد کم تحرک و پر تحرک گزارش نکردند(42).
    تمرینات تناوبی و هوازی با تقویت و استقامت عضلات تنفسی می‏تواند موجب بهبود عملکرد ریوی شود(60). با این حال، محمد نادر شلبی و همکارانش گزارش کردند که تعداد سلول‏هایCD34+  در خون محیطی پس از ورزش بی‏هوازی نسبت به ورزش هوازی افزایش بیشتری یافته است که علت آن احتمالاً استرس بیشتر در طول ورزش بی‏هوازی بوده است(61). در مقابل برخی از مطالعه‌ها نیز بیانگر عدم تاثیر معنا‏دار ورزش بر موبیلیزاسیون بوده‏اند (41).

بحث
    همان طور که بررسی مطالعه‌های گذشته نشان داده است، ورزش و به ویژه ورزش متوسط و شدید می‏تواند موجب القای موبیلیزاسیون سلول‏های بنیادی خونساز و افزایش تعداد سلول‏های تک‏هسته‏ای و سلول‏های CD34+ در خون محیطی شود. با توجه به یافته‏های موجود، در این بخش مکانیزم‏های القای موبیلیزاسیون توسط ورزش مورد بحث قرار می‏گیرد. تأثیر پیچیده ورزش بر بدن، شناسایی مکانیزم‌های دقیق مسئول موبیلیزاسیون را دشوار می‌کند (62). ورزش شدید با درجات مختلفی از آسیب عضلانی و التهاب همراه است که موجب افزایش سلول‏های خونساز در خون محیطی می‏شود(63، 40). به‏علاوه، حضور HSCها در ماهیچه‏های اسکلتی حیوانات نشان دهنده یک رابطه عملکردی بین ورزش و بخش خونساز است(64). آسیب بافتی ناشی از ورزش موجب برداشت HSCها از گردش خون برای کمک به ترمیم بافت می‏گردد(46). این سلول‏ها با مشارکت در رگ‏زایی، تمایز به سلول‏های ایمنی بافتی، یا از طریق عوامل پاراکرین به ترمیم بافت عضلات کمک می‏کنند(40). ورزش موجب بروز هیپوکسی در بدن می‏شود که باعث فعالیت لاکتات دهیدروژناز و متعاقباً افزایش شمارش سلول‏های CD34+ می‏گردد(65). ورزش با افزایش مداوم برون‏ده قلبی و افزایش فشار خون همراه است که با افزایش تنش برشی همودینامیک موبیلیزاسیون HSCها را تسهیل می‏نماید(66).
    ورزش موجب تغییرات زیادی در فاکتورهایی در خون محیطی می‏شود. به عنوان مثال، ورزش باعث افزایش گلبول‏های سفید خون به ویژه نوتروفیل، افزایش هورمون‏هایی مانند کورتیزول و کاتکول‏آمین‏ها، افزایش سیتوکین‏های مانند اینترلوکین-6 (Interleukin-6; IL-6IL-1، G-CSF، فاکتور نکروز تومور-α (Tumor necrosis factor- α; TNF- α) و لیگاند flt3، و افزایش فاکتورهای رشد مانند فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (Vascular endothelial growth factor; VEGF) در خون محیطی می‏شود(69-67). به طور مشابه، مطالعه پیشین ما نشان داد که یک دوره 8 هفته‌ای تمرینات هوازی موجب افزایش معنا‏دار TNFα در گروه آزمایش گردید(70). علاوه بر این، هم VO2max و هم ظرفیت آنتی‏اکسیدانی کل در پاسخ به فعالیت‏های ورزشی منظم افزایش می‌یابد(71).
    اگر چه ورزش موجب افزایش سطوح G-CSF پلاسما می‏گردد، اما افزایش G-CSF در گردش مسئول موبیلیزاسیون HSCها نیست. بیشترین موبیلیزاسیون HSCها به دنبال ورزش زمانی رخ می‏دهد که هنوز سطوح G-CSF افزایش نیافته است. موبیلیزاسیون HSCها بسیار سریع و در طول ورزش یا بلافاصله پس از اتمام آن افزایش می‏یابد، در حالی که تاثیر G-CSF بر خروج HSCها از مغز استخوان ممکن است چند روز طول بکشد(25).
    CXCR4 یک گیرنده کموکاینی(Chemokine receptor) است که بر روی سلول‏های دندریتیک (Dendritic cells)، سلول‏های اندوتلیال، سلول‏های عصبی، MSCها و HSCها بیان می‏شود(28). سلول‏های پیش‏ساز خون‏ساز، CXCR4 را تنها در مراحل اولیه تمایز خود و تا زمان معینی بیان می‏کنند. اتصال CXCR4 به لیگاند خود، CXCL12 (Stromalderived factor-1α; SDF-1α)، در سطح سلول‏های استرومایی مغز استخوان موجب استقرار HSCها در نیچ خود می‏گردد. تمایز سلول‏های خون‏ساز موجب کاهش CXCR4 و در نتیجه قطع اتصال به CXCL12 سلول‏های استرومایی می‏شود که نهایتاً به آزاد شدن سلول‏های خونساز به خون محیطی منجر می‏گردد(40). بر هم خوردن محور CXCl12/CXCR4 باعث افزایش موبیلیزاسیون سلول‏های HSC از مغز استخوان به جریان خون می‏شود. به طور مثال افزایش سطح پلاسمایی CXCL12 یا استفاده از آنتاگونیست‏های CXCR4 مثل AMD3100 می‏تواند به روند موبیلیزاسیون کمک کند. G-CSF باعث آزاد شدن آنزیم‏های پروتئولیتیک از نوتروفیل‏ها می‏شود. آنزیم‏های پروتئولیتیک مانند الاستاز (Elastase)، کاتاپسین-G (Cathepsin-G) و ماتریکس‏متالوپروتئیناز (matrix metalloproteinase) با قطع کردن انتهای آمینی SDF-1 موجب غیرفعال شدن آن می‏شوند. فعال‏سازی MMP-9 یک امر ضروری در فرآیند موبیلیزاسیون است؛ چنان ‏که موبیلیزاسیون HSCها پس از تزریق G-CSF در موش‏های فاقد MMP-9 به طور قابل‏توجهی مختل است. MMP-9 سلول‌های بنیادی را تحریک می‌کند تا از نیچ مغز استخوان به ناحیه عروقی مهاجرت کنند(72)(شکل1). ورزش نیز موجب افزایش تعداد و فعالیت نوتروفیل‏ها می‏گردد که با آزاد نمودن MMP-9 موجب القای موبیلیزاسیون می‏شود (73).
    ترشح کاتکول‏آمین‏ها در حین و بعد از ورزش به صورت کاملاً مستقل از GCSF ، موبیلیزاسیون HSCها را افزایش می‏دهد(25). اتصال کاتکول‏آمین‏ها به گیرنده‏های بتا دو ـ آدرنژیک موجب القای سیگنال‏های آدرنرژیک می‏شود که موجب کاهش بیان CXCR4 و CXCL12 می‏گردد(74). استفاده از کاتکول‏آمین‏ها در ترکیب با تزریق G-CSF نتایج مثبتی را نشان داده است(75).
    فاکتور سلول‌های بنیادی(Stem cell factor; SCF) سیتوکینی است که توسط انواع مختلف سلول، به ویژه سلول‏های اندوتلیال، فیبروبلاست‏ها و MSC‏ها ترشح می‏شود(76). این سیتوکین به گیرنده CD117 (c-kit) در سطح سلول‏های خونساز متصل می‏شود و به عنوان یک مسیر جانبی برای تحریک موبیلیزاسیون HSC عمل می‌کند.
 

تماس طولانی مدت سلول‏های CD34+ با SCF باعث آماده‏سازی این سلول‏ها به منظور مهاجرت خودبه‏خودی به سمت شیب گرادیان CXCL12 می‏شود(77).
    موبیلیزاسیون HSCها با ورزش در مقایسه با مداخلات دارویی مانند G-CSF نسبتاً کم است(25). ورزش شدید موجب موبیلیزاسیون 2-1 سلول CD34+ در هر لیتر می‏شود؛ در حالی که، G-CSF موجب موبیلیزاسیون 10 تا 20 سلول CD34+ در هر لیتر و ترکیب G-CSF و Plerixafor موجب موبیلیزاسیون 40 سلول CD34+ در هر لیتر می‏گردد(81-78، 30). علاوه بر این، G-CSF باعث افزایش مداوم تعداد CD34+ در گردش می‏شود، در حالی که ورزش فقط به طور موقت تعداد HSCهای در گردش را افزایش می‏دهد(40).
پرداخت تحلیلی موضوع:
    اگر چه نمی‏توان القای موبیلیزاسیون توسط ورزش را جایگزین استفاده از G-CSF اگزوژن نمود، اما به عنوان یک روش کمکی برای هم‏افزایی با G-CSF کاربرد دارد.

چشم‌انداز آینده:
    در آینده می‏توان از ورزش به منظور کاهش مدت زمان آفرزیس برای رسیدن به شمارش کافی سلول‏های CD34+ مورد نیاز برای پیوند، به ویژه در شرایط اختلاف وزنی زیاد بین اهداکننده و گیرنده، استفاده نمود. علاوه بر این، استفاده از ورزش می‏تواند منجر به تجویز دوزهای پایین‏تر G-CSF شود که به طور بالقوه شدت عوارض جانبی را کاهش دهد و هم‌چنین از نیاز به مداخلات دارویی بیشتــر
(مانند Plerixafor) جلوگیری می‏کند.

نتیجه‌گیری
    بررسی مطالعه‌های صورت گرفته بر روی میزان موبیلیزاسیون سلول‏های بنیادی خونساز پس از ورزش‏های مختلف با شدت‏های متفاوت نشان داد که پس از انجام ورزش متوسط و شدید، تعداد سلول‏های CD34+ (سلول‏های بنیادی خونساز) به صورت معنا‏داری افزایش می‏یابد. اگر چه اغلب مطالعه‌ها تاثیر ورزش را بر افزایش موبیلیزاسیون HSCها تایید می‏نمایند، اما میزان این افزایش زیاد نیست و تعداد این سلول‏ها نیز برای مدت زمان زیادی در خون محیطی بالا باقی نمی‏ماند. ورزش با افزایش ترشح آنزیم‏های پروتئولیتیک هم‌چون الاستاز و ماتریکس متالوپروتئیناز باعث بر هم زدن محور CXCl12/CXCR4، و در نهایت موجب افزایش موبیلیزاسیون سلول‏های HSC از مغز استخوان به جریان خون می‏شود.

تشکر و قدردانی 
    از ریاست و پرسنل محترم مرکز تحقیقات سلول‌های بنیادی خونساز و بخش پیوند مغز استخوان بیمارستان طالقانی و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران که امکان انجام این مطالعه را فراهم آوردند، تشکر و قدردانی می‌شود.
 
نوع مطالعه: مروري | موضوع مقاله: هماتولوژي
انتشار: 1402/4/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهشی خون می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ

Designed & Developed by : Yektaweb