جلد 14، شماره 2 - ( تابستان 1396 )                   جلد 14 شماره 2 صفحات 134-126 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Dadashi M, Bashash D. Cytotoxic effect of PI3Kδ inhibitor in acute promyelocytic leukemia cells. Sci J Iran Blood Transfus Organ 2017; 14 (2) :126-134
URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1082-fa.html
داداشی مریم، بشاش داود. تاثیر سایتوتوکسیک مهارکننده PI3K در رده سلولی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد. فصلنامه پژوهشی خون. 1396; 14 (2) :126-134

URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1082-fa.html


دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
متن کامل [PDF 2124 kb]   (1501 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4849 مشاهده)
متن کامل:   (1849 مشاهده)
تاثیر سایتوتوکسیک مهارکننده PI3Kd در رده سلولی لوسمی پرومیلوسیتیک حاد
 
مریم داداشی1، داود بشاش2
 
 
چکیده
سابقه و هدف
مسیر PI3K/Akt که در تنظیم رشد­ سلولی و تکثیر نقش مهمی ایفا می­کند، تقریباً در 70%-50% بیماران APL فعالیت بالایی را نشان می­دهد. مشخص شده است که در سلول­های لوسمیک این بدخیمی، فعالیت PI3K عمدتاً ناشی از افزایش بیان ایزوفرم p110δ می­باشد. در این مطالعه بر آن شدیم تا اثر بخشی داروی Idelalisib را که یکی از مهم­ترین مهارکننده­های  p110δمی­باشد، در سلول­های NB4 مشتق از APL بررسی کنیم.
مواد و روش‌ها
در یک مطالعه تجربی، اثرات مهاری دارو بر فعالیت متابولیک و زنده­مانی سلول­های NB4 بررسی شد. هم‌­چنین از روش فلوسایتومتری جهت بررسی آپوپتوز و از روش Quantitative RT-PCR جهت بررسی تغییر بیان mRNA ژن­های دخیل در آپوپتوز استفاده شد.
یافته‌ها
نتایج نشان داد که Idelalisib نه تنها باعث کاهش زنده­مانی و فعالیت متابولیک سلول­های NB4 به­ صورت وابسته به ­دوز و زمان شد، بلکه متوجه شدیم که اثرات سایتوتوکسیک این دارو از طریق فعال­کردن مسیر آپوپتوتیک می­باشد. هم­ چنین در بررسی مکانیسم مولکولی دخیل در القای مرگ سلولی مشخص شد که داروی Idelalisib از طریق افزایش بیان ژن­های پروآپوپتوتیک Bax و PUMA و کاهش بیان ژن­ آنتی­آپوپتوتیک Mcl-1 اثر خود را اعمال می­کند.
نتیجه گیری
با توجه به فعال­بودن p110δ در بیماران APL و هم ­چنین اثر بخشی داروی Idelalisib در القای اثرات سایتوتوکسیک در سلول­های پرومیلوسیتیک NB4، می­توان چنین پیشنهاد کرد که این دارو می­تواند به­ عنوان یک راهکار درمانی مناسب، چه به ­صورت منوتراپی و چه به ­صورت داروی مکمل همراه با داروهای متداول مورد استفاده، در بیماران APL مد نظر گرفته شود.
کلمات کلیدی: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، مهارکننده، آپوپتوز
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ دریافت : 25/8/95
تاریخ پذیرش :  21/1/96
 

1- کارشناس ارشد خون‌شناسی و بانک خون ـ دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران ـ ایران
2- مؤلف مسئول: PhD خون‌شناسی و بانک خون ـ استادیار دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ گروه هماتولوژی ـ میدان قدس ـ خیابان دربند ـ تهران ـ ایران ـ کدپستی: 1971653312
 

مقدمه
    لوسمی پرومیلوسیتیک حاد(APL) ، زیر گروهی از AML است که دارای مورفولوژی سیتولوژیک مشخص M3 یا M3V بر اساس طبقه­بندی FAB می­باشد(1). این لوسمی، 10%-5% از موارد لوسمی میلوئیدی حاد را شامل می­شود و در مجموع می­توان گفت بیشترین شیوع این بیماری در جوانان می­باشد(2، 1). 97% از موارد APL به علت یک جابه­جایی بین دو کروموزوم 15 و 17 اتفاق می‌افتد که منجر به ایجاد ژن ترکیبی PML/RARα و بیان پروتئین کایمریکPML/RARα  می­شود(3). هر چند از سال 1988 نقش ATRA به طور گسترده­ای در درمان بیماران APL مشخص شده است، اما درمان با ATRA دارای محدودیت­هایی از قبیل سندرم رتینوئیک اسید و ایجاد مقاومت در بیماران درمان شده با آن طی 3 ماه تا 1 سال پس از شروع درمان می­باشد(5، 4). لازم به ذکر است که یکی از استراتژی­های درمانی در بیماران مقاوم به ATRA ، استفاده از آرسنیک­تری­اکساید(AS2O3) می­باشد؛ اما علی‌رغم اثربخشی و نتایج قابل قبول، این دارو نیز دارای اثرات سمی و عوارض جانبی زیادی است(6). طی مطالعه‌های گذشته مشخص شده است که مسیر PI3K/Akt یکی از مهم­ترین دلایل مقاومت به آرسنیک‌ تری­ اکساید و دیگر عوامل درمانی مؤثر در APL است (7). مسیر PI3K/Akt/mTOR به طور مداوم در سلول­های لوسمیک AML فعال بوده و باعث بقا و تکثیر نامحدود و مقاومت این سلول­ها به آپوپتوز می­شود(8، 7). بر اساس مطالعه‌های گوناگون، ایزوفرم p110δ مهم­ترین ایزوفرم PI3K در سلول­های لوسمیک بیماران AML می­باشد که سطح بیان آن به طور چشم­گیری افزایش یافته است(8، 7).
    در میان مهارکنندگان انتخابی PI3K، امروزه توجه گسترده­ای به دارویی تحت عنوان Idelalisib معطوف شده است. این دارو که به­ عنوان یک مهارگر اختصاصی ایزوفرم (Isoform-specific inhibitor) عمل می­کند، در واقع مهارکننده ایزوفرم p110δ می­باشد. Idelalisib با مهار مسیر پیام­رسانی PI3K منجر به کاهش فسفریلاسیون Akt و افکتورهای پایین ­دست آن شده و باعث افزایش پلی ADP- ریبوز پلی­مراز، شکستن کاسپاز و القای آپوپتوز می‌شود(9). هم­چنین مشخص شده است که درمان با Idelalisib باعث توقف چرخه ­سلولی و آپوپتوز در سل­ لاین­های لنفوم هوچکین می­شود(10). اثرات سایتوتوکسیک این دارو در سل­لاین­های میلومایی INA-6 و LB نیز گزارش شده است(11).
    با توجه به نتایج اثربخش تیمار سل­لاین­های سرطانی با Idelalisib و از طرفی با در نظر گرفتن عدم موفقیت کامل راه‌کارهای درمانی معمول در APL ، برآن شدیم تا در این تحقیق اثربخشی Idelalisib بر روی سلول­های رده NB4 مشتق شده از APL را مورد بررسی قرار دهیم.
 
مواد و روش‌ها
کشت سلولی و تیمار دارویی با Idelalisib :
    در این مطالعه تجربی، سلول­های  NB4(مشتق از لوسمی پرومیلوسیتی حاد) در محیط کشت RPMI 1640 همراه با 10%  FBS ،  U/mL100 پنی­سیلین و µg/mL 100 استرپتومایسین کشت داده شد و در انکوباتور با دمای 37 درجه­ سانتی­گراد و فشار ­دی­اکسیدکربن 5% نگهداری شدند. به ­علاوه، جهت اطمینان از صحت سلول­های NB4 ، mRNA ژن ترکیبی PML/RARα با استفاده از روش RT-PCR برای این سل­لاین مورد بررسی قرار گرفت. پودر 10 میلی­گرم Idelalisib به صورت لیوفیلیزه از شرکت سلکچم (آمریکا) خریداری شد. به منظور تهیه استوک 500 میکرومولار، مقادیر مورد نظر از پودر دارو در DMSO حل شد و تا زمان استفاده در دمای 20- درجه سانتی­گراد نگهداری گردید. تیمار سلول­های NB4 با غلظت­های مختلف Idelalisib و در زمان­های 24 ،36 و 48 ساعت صورت گرفت. جهت جلوگیری از اثرات حلال بر روی میزان پرولیفراسیون و بقای سل­لاین، سلول­ها با غلظت مشخص شده­ای از DMSO به عنوان کنترل منفی تیمار شدند. تمامی آزمایش­ها به منظور افزایش دقت کار به صورت تریپلیکیت انجام شد.
 
ارزیابی زنده­مانی و شمارش سلولی به روش تریپان بلو:
    برای شمارش سلول­ها از رنگ­آمیزی تریپان­بلو و لام هموسایتومتر(لام نئوبار) استفاده شد. اساس این آزمایش بدین ترتیب است که سلول­های زنده نسبت به ورود رنگ نفوذناپذیر می­باشند، حال آن که سلول­های مرده رنگ را جذب می‌کنند. برای شمارش تعداد سلول­های زنده، تعداد سلول­های رنگ نگرفته در هر چهار سری خانه­های شانزده­تایی(خانه شمارش WBC) شمارش شده و میانگین گرفته شد. هم­چنین زنده­مانی سلول­ها نیز با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد.
           تعداد سلول‌های زنده
100 *                              = درصد زنده‌مانی سلول‌ها
                کل سلول‌ها
 
ارزیابی فعالیت متابولیک سلول­ها به روش MTT :
    برای ارزیابی تاثیر دارو بر فعالیت متابولیک سلول­ها، از آزمون MTT ((Microculture Tetrazolium Test استفاده شد. پس از تیمار سلول­ها با غلظت­های مختلف دارو، تعداد 103×5 سلول به هر چاهک از پلیت 96 خانه­ای ریخته شد. پلیت­ها به مدت 24، 36 و 48 ساعت در انکوباتور CO2 دار انکوبه شدند. پس از پایان زمان انکوباسیون، سلول­ها با µL 100 معرف تترازولیوم mg/mL) 5 (مجاور و به مدت چهار ساعت در انکوباتور انکوبه شدند. پس از طی زمان مذکور، پلیت را به مدت 10 دقیقه با دور 3000 دور در دقیقه سانتریفوژ کرده و محلول رویی را خارج کردیم. مقدار µL 100 از DMSO به چاهک­ها اضافه و در نهایت جذب نوری هر چاهک توسط دستگاه الایزا ریدر در طول موج nm 570 قرائت شد.
 
بررسی القای آپوپتوز با استفاده از فلوسیتومتری:
    به منظور بررسی اثر پروآپوپتوتیک دارو بر روی سلول‌ها از کیت Annexin/PI (رُوش) استفاده شد. در این روش، ابتدا سلول­های تیمار شده با دارو جمع­آوری شد، با دور g 600 در دمای اتاق به مدت 5 دقیقه سانتریفوژ و سپس 1 بار با PBS شستشو داده شد. به هر لوله µL 100 از Binding Buffer که به آن µL 1 از رنگ Annexin با غلظت استوک mg/mL 5/0 و µL 1 از PI با غلظت استوک mg/mL 1/0 اضافه شده بود، افزوده و لوله‌ها به ­آرامی ورتکس شدند. لوله­ها به مدت 15-10 دقیقه در تاریکی و در دمـای اتــاق انکــوبـه و سپــس بــلافاصلـه تـوسـط
فلوسایتومتری آنالیز شدند.
 
استخراج RNA ، ساخت cDNA و انجام آزمون Real-Time PCR :
    برای استخراج RNA ، از کیتTriPure  (رُوش) طبق دستورالعمل استفاده شد. پس از تیمار سلول­های NB4 با Idelalisib و متعاقب گذشت 48 ساعت، RNA سلول­ها استخراج و کمیت آن­ها با روش اسپکتروفتومتری با استفاده از دستگاه نانودراپ ND-1000 اندازه­گیری شد. برای انجام واکنش رونویسی معکوس از  Revert Aid First Strand (تاکارابیو) cDNA Synthesis Kit استفاده شد. آزمون Real-Time PCR در دستگاه light cycler (رُوش) و در حجم 20 میکرولیتر انجام شد. به ازاء هر واکنش،μL   10 از SYBR Premix Ex Taq، μL 2 از محصول cDNA، μL 5/0 از هر یک از آغازگرها pmol)10) و μL 7 آب عاری از نوکلئاز استفاده شد(جدول 1). شرایط دمایی مورد استفاده شامل یک مرحله فعال­سازی اولیه در دمای 95 درجه سانتی­گراد به ­مدت 30 ثانیه و در ادامه، 45 چرخه برای دناتوراسیون (5 ثانیه در 95 درجه سانتی­گراد) و مرحله آنیلینگ/اکستنشن توام (20 ثانیه در 60 درجه سانتی­گراد( می­باشد. برای بررسی اختصاصیت محصول تکثیر شده، منحنی ذوب مورد بررسی قرار گرفت. در انتها برای محاسبه نسبی تعداد نسخه mRNA تکثیر شده از فرمول زیر استفاده شد.  DDct-2 = میزان بیان ژن
 
آنالیز آماری:
    تمامی آزمایش‌ها به شکل سه آزمون مستقل انجام و مقادیر گزارش ­شده به شکل Mean ± SD قید شدند. هم چنین برای محاسبات آماری از روش t-test و نرم‌افزار 18SPSS  و GraphPad Prism7 استفاده شد.
*: بیانگر این است که اختلاف میانگین گروه­های آزمون با کنترل در سطح 05/0 p< معنا­دار بوده است.
**: بیانگر این است که اختلاف میانگین گروه­های آزمون با کنترل در سطح 01/0 p< معنا­دار بوده است.
***: بیانگر این است که اختلاف میانگیـن گروه‌هـای آزمـون بـا کنتـرل در سطح 001/0 p< معنا­دار بوده است.
 

جدول 1: توالی آغازگرهای به کار رفته در آزمون Real Time Quantitative RT-PCR
 
ژن Accession number آغازگر جلوبرنده(5'-3') آغازگر معکوس(5'-3') اندازه (bp)
Bax 138761- NM CGAGAGGTCTTTTTCCGAGTG GTGGGCGTCCCAAAGTAGG 242
PUMA 014417 – NM GACCTCAACGCACAGTACGAG AGGAGTCCCATGATGAGATTGT 98
Bcl-2 000633 – NM CGGTGGGGTCATGTGTGTG CGGTTCAGGTACTCAGTCATCC 90
Mcl-1 021960 - NM AGAAAGCTGCATCGAACCAT CCAGCTCCTACTCCAGCAAC 183
 
 
یافته‌ها
کاهش شمارش سلولی و زنده­مانی سلول­های NB4 پس از تیمار با Idelalisib به­صورت وابسته به دوز و زمان:
    با استفاده از آزمایش تریپان­بلو، شمارش سلولی(Cell Count) و زنده­مانی(Viability) سلول­های NB4 مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام این آزمون، سلول­ها با دوزهای متغیر دارو(20،10،5 و 30 میکرومولار) برای مدت زمان 24، 36 و 48 ساعت تیمار شدند. گروهی از سلول­ها نیز به عنوان شاهد هیچ دارویی دریافت نکردند. نتایج به دست آمده نشان داد که Idelalisib می­تواند باعث کاهش تعداد و زنده­مانی در سلول­های NB4 هم به­ صورت وابسته به دوز و هم به ­صورت وابسته به زمان شود. بیشترین اثر مهاری Idelalisib بر تعداد سلول­های NB4 متعاقب تیمار آن‌ها با دوز µM 30 و طی 48 ساعت دیده می­شود(نمودار 1).
    هم­چنین در 48 ساعت، میزان زنده­مانی سلول­ها در دوزهای 5 ، 10، 20 و30 میکرومولار از Idelalisib به ترتیب به 84%، 63%، 38% و 25% رسیده است که نشان­دهنده کاهش چشم­گیر زنده­ مانی سلول­ها به ­طور وابسته به دوز می­باشد(نمودار 2). با توجه به نتایج حاصل، می­توان نتیجه­گیری کرد که Idelalisib باعث کاهش شمارش و زنده­مانی سلول­ها به صورت وابسته به دوز و زمان در سلول­های NB4 می­شود.
 
کاهش فعالیت متابولیک سلول­های NB4 پس از تیمار با Idelalisib :
     در این مطالعه و به ­منظور بررسی اثر داروی Idelalisib  
در مهار فعالیت متابولیک رده سلولی NB4 ، آزمایش MTT انجام شد. 24 ساعت پس از تیمار سلول­های NB4 با غلظت­های 5، 10، 20 و 30 میکرومولار از Idelalisib ، به­ ترتیب فعالیت متابولیک 12%، 17%، 30% و 50% کاهش می­یابد(نمودار 3). هم ­چنین نتایج به دست­ آمده نشان می‌دهد که اثر مهاری دارو با گذشت زمان افزایش می­یابد؛ به­ نحوی که بیشترین مهار فعالیت متابولیک را پس از 48 ساعت شاهد هستیم. در مجموع و با توجه به نتایج به دست آمده می­توان نتیجه‌گیری کرد که Idelalisib باعث کاهش فعالیت متابولیک سلول­های NB4 هم به­ صورت وابسته به دوز و هم به ­صورت وابسته به زمان می­شود.


نمودار 1 : تاثیر داروی Idelalisib بر شمارش سلولی در سلول‌هایNB4  به ­صورت وابسته به دوز و زمان. سلول­های NB4 در تعداد 000/200 در پلیت­های 16 تایی در مقادیر مختلف 5 ، 10، 20 و 30 میکرومولار تیمار و پس از گذشت 24، 36 و 48 ساعت، شمارش­ سلولی با روش تریپان­ بلو انجام شد(3 n= ، Mean ± SD). همان ­گونه که در شکل مشاهده می­شود، Idelalisib به ­صورت وابسته به دوز و زمان شمارش­ سلولی را کاهش داده و دوز 30 میکرومولار دارای بیشترین اثرات سایتوتوکسیک می­باشد.
 
اثر پروآپوپتوتیک داروی Idelalisib در سلول­های NB4 :
    48 ساعـت پـس از تیمار سلول­های NB4 با Idelalisib
 
 
نمودار 2: تاثیر Idelalisib در زنده­مانی سلول­های NB4. میزان زنده‌مانی سلول­های NB4 پس از تیمار با غلظت­های مختلف Idelalisib در24 ، 36 و 4 8 ساعت، با روش تریپان­بلو ارزیابی شد. همان­ طور که در شکل مشاهده می­شود، Idelalisib به ­صورت وابسته به دوز و زمان زنده­مانی سلول­ها را کاهش می­دهد. میانگین و انحراف­ از معیار نتایج حاصل از سه ران کاری مختلف محاسبه و p value به دست­ آمده (* ، 05/0 p< ، ** ، 01/0 p< ، *** 001/0 p<) نشان­دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با کنترل بود.
 
 
نمودار3: تاثیر داروی Idelalisib بر فعالیت متابولیک بر روی سلول‌های NB4 به صورت وابسته به دوز و زمان. سلول­های NB4 در تعداد 5000 سلول در هر چاهک با غلظت­های مختلف Idelalisib در زمان­های 24، 36 و 48 ساعت تیمار و سپس فعالیت متابولیک با روش MTT ارزیابی شد. همان ­طور که در شکل مشاهده می­شود، Idelalisib به­ صورت وابسته به دوز و زمان فعالیـت متابولیـک را کاهـش مـی­دهد. میانگیـن و انحراف­ از معیار نتایـج حاصل از سه ران­کاری مختلف (Mean ± SD) محاسبه و p. value به دست­آمده (*، 05/0p < ؛ **،01/0< p؛ ***، 001/0(p< نشان­دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با کنترل بـود.


نمودار 4: تاثیر Idelalisib در القای آپوپتوز در سلول­های NB4. سلول­های NB4 در تعداد 105 × 5 در پلیت­های 24 خانه­ای با دوزهای مختلف Idelalisib تیمار و پس از گذشت 48 ساعت میزان آپوپتوز با استفاده از کیت رنگی دوگانه AnnexinV/PI بررسی شد. همان ­طور که در شکل مشاهده می­شود، Idelalisib باعث القای آپوپتوز به ­صورت وابسته به دوز می­شود. میانگین و انحراف­ از معیار نتایج حاصل از سه ران­ کاری مختلف (Mean ± SD) محاسبه و p value به دست ­آمده (*، 05/0p <  ؛ **،01/0(p<  نشان­دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با کنترل می­باشد.
 
تاثیر Idelalisib بر روی بیان ژن­های Bax ، PUMA ، Bcl-2 و Mcl-1 :
    به ­منظور بررسی مکانیسم­های مولکولی دخیل در القای آپوپتوز، میزان بیان mRNA ژن­های پروآپوپتوتیک و آنتی‌آپوپتوتیک با استفاده از روش Quantitative RT-PCR مورد مطالعه قرار گرفت. میزان بیان ژن Bax ، به­ عنوان یک پروتئین پروآپوپتوتیـک از خانـواده Bcl2 ، متعاقـب تیمـار سلول­های NB4 با دوزهای 10 و 30 میکرومولارIdelalisib  به ترتیب 5/1 و 7/1 برابر نسبت به کنترل افزایش یافته است(نمودار A 5).
 


نمودار 5 : تاثیر Idelalisib بر سطح mRNA ژن­های پروآپوپتوتیک و آنتی­آپوپتوتیک در سلول­های NB4. سلول­های NB4 در تعداد 106×2 با غلظت­های 10 و 30 میکرومولار ازIdelalisib  به ­مدت 48 ساعت تیمار و پس از ساخت cDNA میزان بیان ژن­ها با استفاده از روش Quantitative RT-PCR محاسبه شد. A) Idelalisib باعث افزایش بیان ژن­های پروآپوپتوتیک و کاهش در بیان Mcl-1 می­شود. B) تیمار سلول‌های NB4 با  Idelalisibباعث افزایش نسبت ژن­های Bax/Bcl-2 در غلظت­های 10 و 30 میکرومولار می­شود. میانگین و انحراف­ از معیار نتایج حاصل از سه ران­ کاری مختلف (Mean ± SD) محاسبه و p.value به دست­ آمده (*، 05/0p < ؛ **،01/0(p<  نشان­دهنده معنادار بودن نتایج از نظر آماری در مقایسه با کنترل می­باشد.
 

    هم­ چنین نتایج به دست آمده نشان داد که بیان ژن PUMA به ­عنوان یکی دیگر از اعضاء پروآپوپتوتیک خانواده Bcl2 نیز متعاقب تیمار با دوز µM 30 از Idelalisib به­ میزان 3/1 برابر نسبت به کنترل افزایش داشت.
    در بررسی میزان تغییر بیان ژن­های آنتی­آپوپتوتیک خانواده Bcl2 نیز نتایج نشان داد که بیان ژن Mcl-1 متعاقب تیمار با Idelalisib به­ترتیب به میزان 6/0 و 8/0 با استفاده از دوزهای 10 و 30 میکرومولار کاهش یافت. هم ­چنین همان ­طور که در این نمودار مشخص است، میزان بیـان Bcl-2 متعاقب تیمار دارویی با کاهش معنادار همراه نبود. از آن جایی که در واقع نسبت Bax/Bcl-2 ، به ­جای تغییرات هر کدام از این ژن­ها به تنهایی، تعیین‌کننده سرنوشت سلول در پاسخ به دارو است، به همین دلیل میزان تغییر این دو ژن نسبت به یکدیگر نیز بررسی شد. نسبت Bax/Bcl-2 در دوزهای 10 و 30 میکرومولار از Idelalisib به ترتیب افزایش 5/1 و 2 برابری نسبت به کنترل داشت(نمودار B 5).
بحث
    مسیر PI3K/Akt/mTOR مسیری است که به طور مداوم در سلول­های پرومیلوسیت غیر طبیعی در APL فعال می‌باشد و باعث بقا و تکثیر نامحدود این سلول­ها می­شود. این مسیر در پروسه­های مختلف سلولی از قبیل متابولیسم، تمایز، التهاب، بقا و آپوپتوز نقش به سزایی را ایفا می­کند (12). مطالعه‌های گذشته نشان می­دهد که ایزوفرم p110δ آنزیم PI3K ، مهم­ترین ایزوفرم در سلول­های لوسمیک APL است که دارای افزایش بیان بالایی می­باشد(13). بنابراین مهارکننده­های مسیر PI3K/Akt در درمان بسیاری از بدخیمی­ها از جمله لوسمی­های میلوییدی مورد توجه ویژه قرار گرفته است(7). مهارکننده­های PI3K به ­طور کلی شامل دو دسته Pan-PI3K inhibitor و Isoform-specific inhibitor می­باشد که Idelalisib به ­عنوان یک Isoform-specific inhibitor ، در واقع مهارکننده ایزوفرم p110δ بوده و بـا مهـار انتقال پیام PI3K باعث کاهش در فسفریلاسیون
Akt و افکتورهای زیردست آن می­شود(9). نکته قابل توجه
این است که این دارو در سال 2014 توسط آمریکا و اتحادیه اروپا در درمان سه نئوپلاسم indolent B-Cell تائیدیه گرفته است(14). Idelalisib به­ عنوان یک منوتراپی در درمان بیماران CLL و indolent non-Hodgkin lymphoma مؤثر بوده و با مهار مسیر انتقال پیام PI3K/Akt/mTOR در سل­لاین­های مختلف، باعث کاهش بقا و تکثیر سلول­های بدخیم، توقف چرخه سلولی و هم­ چنین القای آپوپتوز می‌شود(17-15، 10).
    نتایج به دست­ آمده از این تحقیق نشان­دهنده آن بود که Idelalisib در سلول­های NB4 باعث کاهش شمارش سلولی، زنده­مانی و فعالیت متابولیک سلول­ها به ­طور وابسته به دوز و زمان می­شود. در مطالعه انجام ­­شده در سال 2010 توسط هیروشی ایکدا و همکارانش نتایجی مشابه در مالتیپل میلوما به ­دست آمده است؛ مطالعه­ای که در آن مشخص شد که Idelalisib باعث کاهش ساخت DNA و کاهش تکثیر در دو سل­لاین میلومایی LB و INA-6 می­شود(11). به ­منظور بررسی این که آیا کاهش زنده‌مانی سلول­ها از طریق مسیر آپوپتوتیک در سلول­های NB4 صورت گرفته است، القای آپوپتوز در سلول­های NB4 پس از تیمار با Idelaliisb بررسی شد. نتایج به دست­آمده نشان داد که پس از تیمار سلول­های NB4 با Idelalisib ، تعداد جمعیت سلول­های Annexin V+ و هم­ چنین AnnexinV+/PI+ نسبت به کنترل افزایش داشت. در مطالعه انجام ­شده در سال 2012 توسط میدوسا و همکارانش مشخص شد که این مهار کننده PI3K در سل‌لاین­های لنفوم هوچکین نیز باعث افزایش 5-2 برابری سلول­های AnnexinV+  نسبت به کنترل می­شود(10).
    در ادامه و به­ منظور بررسی مکانیسم مولکولی دخیل در القای آپوپتوز، میزان بیان mRNA ژن­های پروآپوپتوتیک و آنتی­آپوپتوتیک مورد بررسی قرار گرفت. سه کلاس از پروتئین­های خانواده Bcl-2 وجود دارد که باعث تنظیم
آپوپتوز می­شود: مهارکننده­های آپوپتوز هم­چون
Mcl-1 و Bcl-2؛ پیش برنده­های آپوپتوز هم ­چون Bax و PUMA ؛ و پروتئین­های تنظیمی که ممکن است به­ عنوان فعال­کننده و یا مهارکننده عمل کنند(18). PUMA یک پروتئین پروآپوپتوتیک می­باشد که می­تواند از هر دو مسیر وابسته به p53 و غیر وابسته به p53 باعث افزایش آپوپتوز شود. فعالیت این پروتئین به­ گونه­ای است که با لوکالیزاسیون در میتوکندری و ایجاد تداخل با Bcl-2 باعث القاء مرگ در سلول­ها می­شود(20، 19). شواهد اخیر نشان می­دهد که Bax به­ عنوان یک مدیاتور اصلی در آپوپتوز ایجاد شده توسط PUMA می­باشد(21). در مطالعه دیگری مشخص شده است که نقص در ژن Bax از آپوپتوز ایجاد شده توسط PUMA جلوگیری می­کند(22). نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که Idelalisib نه تنها از طریق افزایش بیان پروتئین­های پروآپوپتوتیک Bax و PUMA سبب القای مرگ در سلول­های NB4 می­شود، بلکه کاهش بیان mRNA ژن Mcl-1 نیز می­تواند به­ عنوان مکانیسم دخیل دیگر در سایتوتوکسیسیته این دارو مطرح باشد. در مطالعه انجام­شده در سال 2011 توسط لانوتی و همکارانش، مشخص شد که Idelalisib در سلول­های CLL از طریق کاهش بیان ژن Mcl-1 سبب القا مرگ می­شود(9).
 
نتیجه‌گیری
    در مجموع، با توجه به فعال ­بودن p110δ در بیماران APL و هم ­چنین اثربخشی داروی Idelalisib در القای اثرات سایتوتوکسیک در سلول­های پرومیلوسیتیک NB4، می­توان چنین پیشنهاد کرد که این دارو می­تواند به ­عنوان یک راهکار درمانی مناسب، چه به ­صورت منوتراپی و چه به صورت داروی مکمل همراه با داروهای متداول مورد استفاده، در بیماران APL مد نظر گرفته شود.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: هماتولوژي
انتشار: 1396/3/29

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهشی خون می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ

Designed & Developed by : Yektaweb