جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای نجفی

دکتر محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، لیلا روحی، دکتر سید محمود عرب نجفی، دکتر حسین بهاروند،
جلد ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده
سابقه و هدف
در دستورالعمل‌های رایج جداسازی و تکثیر سلول بنیادی مزانشیمی، استفاده از سرم جنینی گاو(FBS) به عنوان مکمل محیط کشت، اجتناب ناپذیر است. این در حالی است که سرم جنینی گاو در انسان ایمونوژنیک بوده و به هنگام پیوند خطر انتقال عفونت را با خود به همراه دارد. لذا به دنبال یک جانشین مناسب برای سرم جنینی گاو، در مطالعه حاضر، تاثیر پلاسمای تهیه شده از خون محیطی بر رشد سلول‌های بنیادی مزانشیمی بررسی شده است.
مواد وروش‌ها
مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. سلول‌های مغز استخوان تهیه شده از استخوان‌های دراز موش صحرایی، از کشت اولیه تا پاساژ سوم با استفاده از محیط کشت حاوی FBS و پلاسمای تهیه شده از خون محیطی موش صحرایی کشت شدند و حاصل هر مرحله از کشت که در اصل به ترتیب سلول‌های پاساژ اول تا چهارم محسوب می‌شوند، از لحاظ میزان دو برابر شدگی جمعیت سلولی، توان زیستی و تکثیر سلولی به ترتیب با روش‌های شمارش سلولی، آزمایش MTT و رسم منحنی رشد اندازه‌گیری شد. سلول‌های حاصل از کشت اولیه از لحاظ کلون‌زایی نیز بررسی شدند. هر مطالعه ۱۰ بار تکرار شد و میانگین نتایج، مقایسه‌ آماری شد. در پایان سلول‌های پاساژ سوم از لحاظ پتانسیل تمایز به استخوان و چربی با روش رنگ‌آمیزی اختصاصی RT-PCR بررسی شدند.  
یافته‌ها
سلول‌های کشت شده در پلاسما از لحاظ مورفولوژی، تقریباًَ یک دست دوکی شکل بودند در حالی که در کشت سلول‌های گروه FBS ، تعدادی سلول غیر دوکی شفاف نیز مشاهده شد. در مجموع، از لحاظ دو برابر شدگی جمعیت سلولی و آزمایش MTT ،‌سلول‌های گروه FBS به طور معنی‌داری وضعیت بهتری داشتند ولی تفاوت‌ها در سلول‌های حاصل از پاساژ سوم از لحاظ آماری معنی‌دار نبود. در منحنی رشد، در طول دوره کشت، طول و شیب فازهای نمودار در دو گروه مشابه بود ولی گروه FBS ، رشد بیشتری از خود نشان داد. سلول‌های گروه پلاسما تعداد بیشتری کلون تولید کردند ولی اندازه این کلون‌ها در مقایسه با سلول‌های گروه FBS کمتر بود. سلول‌های هر دو گروه به راحتی به دودمان‌های آدیپوژنیک و استئوژنیک تمایز یافتند. زیرا سلول‌ها به ترتیب با اویل‌رد و آلیزارین رد رنگ‌ شدند و ژن‌های PPAR-gama ، PPAR-alpha و C/EBP-alpha برای چربی و استئوکلسین و استئوپونتین برای استخوان بیان شد.
 نتیجه گیری
روی هم رفته می‌توان گفت که پلاسما به عنوان جایگزین سرم گاو قادر است از تکثیر سلول بنیادی مزانشیمی حمایت کرده و توان زیستی آن را حفظ نماید، اگر چه این حمایت، در مقایسه با FBS تا حدودی کمتر است ولی در عوض جایگزین سالمی محسوب می‌شود.
کلمات کلیدی: سلول‌های بنیادی مزانشیمی موش، پلاسما، تکثیر سلولی
 


عبدالباسط مولوی، دکتر احمد کاظمی، دکتر محمد نجفی، دکتر محمد مهدی پیغمبری،
جلد ۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده

  چکید ه

  سابقه و هدف

  چندین چند شکلی ژنی در رابطه با گلیکوپروتئین‌های پلاکتی به عنوان فاکتور خطر برای بیماری‌های قلبی ـ عروقی شناسایی شده است. در این مطالعه نقش چند شکلی ژنی -۵T/C سکانس کوزاک ژن GPlb α ، به عنوان یک فاکتور خطر در سکته قلبی زودرس در بخشی از جمعیت ایرانی مورد مطالعه قرار گرفت.

  مواد و روش‌ها

  در یک مطالعه توصیفی مقطعی در سال ۱۳۸۹، ۱۰۰ بیمار سکته قلبی و ۱۰۰ فرد سالم که با آنژیوگرافی، گرفتگی عروق در آن‌ها رد شده بود، بررسی شدند. دو گروه از نظر سن همسان بودند و متعاقب ارزیابی‌های بالینی به وسیله پزشک متخصص انتخاب شدند. توزیع ژنوتیپ افراد مورد مطالعه به وسیله روش PCR-RFLP و با استفاده از DNA استخراج شده ازگلبول‌های سفید انجام گرفت. یافته‌ها توسط نرم‌افزار ۱۳ SPSS و آزمون کای‌دو تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌ها

  بین دو گروه از نظر سن، ابتلا به دیابت و افزایش فشار خون اختلاف معناداری وجود نداشت، ولی تفاوت از نظر جنس، سابقه خانوادگی، استعمال سیگار و افزایش چربی خون، معنادار بود. فراوانی آلل موتانت C و آلل T در جمعیت مورد مطالعه به ترتیب ۱۳/۰ و ۸۷/۰ به دست آمد. بررسی ژنوتیپی و فاکتور خطر در افراد مورد مطالعه، نشان‌دهنده تاثیر هموزیگوت CC در بروز سکته قلبی زودرس بود(۵۶/۰ p= ، ۰۶/۳ OR= و ۹۴/۲۹-۳۱/۰ = ۹۵% CI ).

  نتیجه گیری

  با مقایسه آلل موتانت C در دو گروه بیمار و کنترل، ارتباط معناداری بین این آلل و بروز سکته قلبی مشاهده نشد ولی ژنوتیپ CC ممکن است با بروز سکته قلبی زودرس ارتباط داشته باشد.

 


پریسا محمدی، سعیده سلیمانی ، دکتر زهره شریفی، دکتر آذین نوروزی، دکتر محمد نجفی،
جلد ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

  چکید ه

  سابقه و هدف

  میلوپراکسیداز( MPO )، آنزیمی است که از لوکوسیت‌های چند هسته‌ای آزاد شده و یک عامل شناخته شده در بروز اختلالات التهابی از طریق تولید گونه‌های فعال اکسیژنی است. در این مطالعه ارتباط بین پلی مورفیسم (G-۴۳۶ A) rs ۲۳۳۳۲۲۷ در پروموتر MPO و خطر ابتلا به تنگی عروق کرونر مورد بررسی قرار گرفت.

  مواد و روش‌ها

  در یک مطالعه مقطعی، در مجموع ۱۶۰ نفر از جمعیت ایرانی(بیماران ۸۶ نفر و گروه شاهد ۷۴ نفر) بر اساس معیارهای مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. DNA از سلول‌های سفید خون استخراج شد و توزیع ژنوتیپ با استفاده از روش RFLP-PCR مورد بررسی قرار گرفت . یافته‌ها توسط آزمون‌های t و کای‌دو و نرم‌افزار ۱۶ SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌ها

  فراوانی ژنوتیپ‌ها در جمعیت مورد مطالعه به صورت ۷/۵۳% = GG ، ۴/۳۹% = AG و ۹۰/۶% = AA بود. در فراوانی ژنوتیپی بین دو گروه و نیز بین افراد بیمار با یک، دو و سه رگ کرونری گرفته شده تفاوت معناداری مشاهده نشد. فراوانی آلل A در جمعیت بیمار ۶/۲۵% و در گروه کنترل ۴/۲۷% به دست آمد .

  نتیجه گیری

  به طور کلی نتایج ما نشان دادند که در جمعیت مورد مطالعه ایرانی، توزیع ژنوتیپی و توزیع آللی در ایجاد تنگی عروق کرونر و هم‌چنین شدت آن نقشی ندارد.

 


دکتر داود نجفی، دکتر عزت اله فتحی، دکتر راحله فرحزادی،
جلد ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
سابقه و هدف
مقاومت دارویی در لوسمی میلوئیدی مزمن، یکی از چالش­ها در درمان این بیماری می­باشد. در این مطالعه با هدف القای آپوپتوز در سلول­های رده سلولی K۵۶۲ (لوسمی میلوئیدی مزمن) و سلول­های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان رت (rBMSCs) جهت بررسی مارکر­های سطح سلولی CD۳۳ و CD۳۴ و هم چنین درصد آپوپتوز صورت گرفته، هم ­کشتی این دو رده سلولی انجام شد.
مواد و روش‌ها
در یک مطالعه تجربی، پس از جداسازی rBMSCs ، این سلول­ها به لحاظ تمایز به استخوان، چربی و غضروف شناسایی و هم چنین از نظر بیان مارکر­های سطحی CD۹۰ ، CD۱۰۵ ، CD۴۵ و  CD۵۶تعیین ماهیت شدند. سپس سلول­های K۵۶۲ جهت بررسی مارکر­های سطح سلولی CD۳۳ و CD۳۴ و آپوپتوز با استفاده از روش فلوسیتومتری جمع­آوری گردیدند.
یافته‌ها
نتایج حاصل از ایمنوفنوتایپینگ سلول­ها حاکی از بیان مثبت CD۹۰ و CD۱۰۵ و بیان منفی CD۴۵ و CD۵۶ بوده و بیان مارکر­های سطح سلولی CD۳۳ و CD۳۴ در رده سلولی K۵۶۲ در حضور rBMSCs به ترتیب به میزان ۲/۴۵% و ۵/۷۶% افزایش یافت. القای آپوپتوز در رده سلولی K۵۶۲ به طور معنادار و به میزان ۶/۵۶% در مقایسه با گروه کنترل افزایش نشان داد(۰۵/۰ p<).
نتیجه گیری
مطالعه حاضر نشان داد، هم­کشتی رده سلولی K۵۶۲ با rBMSCs سبب افزایش معنادار در میزان بیان مارکر­های سطح سلولی CD۳۳ و CD۳۴ و القای آپوپتوز در رده سلولی K۵۶۲ می­شود. این تاثیر می‌تواند از طریق فاکتور­ها و سیتوکاین­های مترشحه از سلول­های بنیادی مزانشیمی باشد. هر چند که ارزیابی بهتر این سیتوکاین­ها از نظر نوع آن­ها در مطالعه‌های آینده توصیه می­شود.

 
دکتر علیرضا خواجه نجفی، دکتر مهتاب مقصودلو، دکتر کوروش اعتماد،
جلد ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

 
چکیده
سابقه و هدف
عدم درخواست خون و فرآورده‌های آن بر پایه راهنمای بالینی توسط مراکز درمانی، یکی از مشکلات شایع مراکز انتقال خون است که توزیع نامناسب فرآورده­های خون، افزایش هزینه­ها و افزایش ضایعات را به دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعرفه‌گذاری فرآورده های خون در میزان درخواست و مصرف خون و فرآورده­های آن در طی دو سال در بیمارستان­های مرکز استان آذربایجان غربی انجام گرفت.
مواد و روش‌ها
این مطالعه از نوع توصیفی و گذشته­نگر بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بیمارستان­های سطح شهر ارومیه بودند. میزان درخواست­ها و توزیع خون، پلاکت و فرآورده­های پلاسمایی در زمان دو سال قبل از دریافت تعرفه (از ابتدای آبان ۱۳۹۲ لغایت آخر مهر ماه ۱۳۹۴)، هم‌چنین میزان برگشت فرآورده‌ها جمع­آوری شد. سپس اطلاعات جمع‌آوری شده با اطلاعات دو سال بعد از آغاز تعرفه‌گذاری(از ابتدای آبان ۱۳۹۴ لغایت آخر مهر۱۳۹۶) توسط روش‌های آمار توصیفی و ۲۲ SPSS مقایسه و تحلیل گردید.
یافته‌ها
یافته­های به دست آمده نشان می‌دهد درخواست RBC در سال اول دریافت تعرفه ۵/۰% و در سال دوم ۶/۷% کاهش داشته است. درخواست پلاکت نیز در سال اول و دوم پس از دریافت تعرفه به ترتیب ۹/۳% و ۶/۱۰% کاهش داشته است. درخواست فرآورده‌های پلاسمایی در سال اول ۷% کاهش ولی در سال دوم شروع تعرفه ۴/۹% افزایش داشته است.
نتیجه گیری
نتایج تحقیق نشان داده، ارزش­گذاری خدمات سازمان انتقال خون منجر به کاهش درخواست خون و فرآورده‌های آن در مراکز درمانی شهر ارومیه شده است.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهشی خون می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ

Designed & Developed by : Yektaweb