نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله: هماتولوژي انتشار: 1393/4/1
متن کامل: (1942 مشاهده)
تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلی مارین بر تغییرات شاخصهای هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار
علی حسنی1، کامران سلیمانیان2
چکیده سابقه و هدف هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 6 هفته تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلیمارین بر تغییرات شاخصهای هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار(5 ± 25 سال، وزن 21 ± 86 کیلوگرم، قد 13 ± 178 سانتیمتر، شاخص توده بدنی 5 ± 27) بود. مواد و روشها تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود و آزمودنیهای آن 21 نفر بوده، به صورت تصادفی در دو گروه مکمل(11 نفر) و دارونما(10 نفر) از بین کلیه دانشجویان مرد غیر فعال دانشگاه صنعتی شاهرود، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از کسب رضایتنامه، هر دو گروه به مدت 6 هفته، هم زمان تمرین استقامتی یکسان داشته و گروه تجربی مصرف مکمل سیلی مارین و گروه کنترل، دارونما دریافت نمودند. نمونههای خون قبل و بعد از دوره تمرینی و مکملگیری به منظور اندازهگیری فاکتورهای هماتولوژیکی از آزمودنیها گرفته شد(گلبول سفید، مونوسیت، گلبول قرمز، هماتوکریت و پلاکت). برای تجزیه و تحلیل یافتهها، از نرمافزار 16 SPSS، با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازههای تکراری(2×2) استفاده شد. یافتهها کاهش معناداری در مونوسیت، گلبول قرمز و هماتوکریت در هر دو گروه مکمل سیلیمارین و دارونما پس از 6 هفته تمرین استقامتی پیشرونده مشاهده شد(05/0 p≤). ولی بین دو گروه مکمل سیلی مارین و دارونما، تفاوت معنادار مشاهده نشد. نتیجه گیری نتایج تحقیق نشان میدهد که مصرف مکمل سیلی مارین همراه با تمرینات استقامتی پیشرونده، کاهش معناداری در مونوسیت، گلبول قرمز و هماتوکریت را موجب میشود. کلمات کلیدی: تمرین ، سیلیمارین، گلبول سفید، گلبول قرمز، ، هماتوکریت، پلاکتها
تاریخ دریافت : 28/3/92 تاریخ پذیرش : 9 /9/92
1- مؤلف مسؤول: دکترای فیزیولوژی ورزش ـ استادیار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شاهرود ـ شاهرود ـ ایران ـ صندوق پستی: 316 2- دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی ـ دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شاهرود ـ شاهرود ـ ایران
مقدمه فقر حرکتی، کم تحرکی و زندگی ماشینی یکی از معضلات جامعه بشری بوده که موجب بروز بیماریهای گوناگون شده است. امروزه در جهت ترفیع تندرستی و پیشگیری از امراض، توجه زیادی به کیفیت زندگی و تندرستی میشود. فعالیت بدنی میتواند مهمترین عامل پیشگیری از بروز بیماریها و داشتن زندگی سالم باشد. بسیاری از افراد بر این باور هستند که، هر چه فعالیت بدنی را با شدت بیشتر انجام دهند، مقاومت بدن آنها در برابر بیماریها افزایش مییابد؛ درحالی که تحقیقات اخیر نشان داده است، تکرارهای تمرینی با شدت بیشتر و مدت زمان طولانیتر، آثار منفی بر سیستم ایمنی بدن داشته، شیوع عفونت قسمت فوقانی مجاری تنفسی و تخریب شاخصهای ایمنی بدن را به دنبال دارد (6-1). بررسیهای آزمایشگاهی نشان داده است که فعالیتهای سیستم ایمنی بستگی به شدت و مدت ورزش دارد و این عمل به نوبه خود به سطح آمادگی فرد مربوط است(8، 7). سیستم ایمنی بدن نیز تحت تاثیر بیش تمرینی قرار داشته و تمرینات ورزشی میتواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم، عملکرد و توزیع گلبولهای سفید خون را تغییر دهند. خون نیز مانند سایر ارگانها و بافتهای بدن به هر نوع فعالیت بدنی پاسخی متفاوت میدهد. نوع، مدت زمان و شدت فعالیت از جمله شرایطی میباشند که بدن واکنشی متناسب در برابر آنها از خود بروز میدهد(9). در تحقیقی که توسط شوماخر و همکاران(2002) بر روی دوچرخه سواران انجام گرفت؛ پس از 15 ماه فعالیت دوچرخه سواری، میزان گلبول قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت در طول مسابقه کاهش یافته و هم چنین میزان فریتین و میانگین هموگلوبین گلبول قرمز در طول 15 ماه نسبت به ابتدای شروع دستورالعمل تمرینی، افزایش نشان داده است(10). یکی از موضوعات مورد توجه در این زمینه، اثر فعالیتهای بدنی به همراه مصرف مکملهای گیاهی بر میزان پارامترهای هماتولوژی میباشد. یحیی پولات و همکاران در سال(2011) در پژوهشی که انجام دادند، مصرف هشت هفته مکمل روی را بر شمارش گلبول قرمز و گلبـول سفیـد مـورد بـررسی قرار دادند و نتایج حاصله، حاکی از این بود که تعداد گلبول قرمز، لکوسیت، هموگلوبین و پلاکت در گروهی که تمرین ضربه مشت همراه با مصرف مکمل روی داشتند، به طور معناداری بالاتر از دو گروهی بود که فقط ضربه مشت تمرین کرده و یا گروهی که فقط مکمل روی مصرف مینمودند(11). در سالهای اخیر، برخی از مطالعههای داروشناسی و پزشکی نشان داده است که، سیلیمارین به عنوان یک ماده طبیعی و مکمل گیاهی دارای خاصیت ضداکسایشی است(12). سیلی مارین یک ماده پلی فنولیک مشتق شده از گیاه خار مریم میباشد که در همه قسمتهای گیاه یافت میشود، اما در میوه و دانهها تجمع بیشتری دارد؛ سیلی مارین دارای یک گروه بسیار بزرگ از فلاونولیگانها است که شامل سیلیبین، ایزوسیلیبین، سیلیدیانین و سیلیکریستین میباشد. در این بین، سیلیبین بیشترین فعالیت زیستی را دارد و عصاره استخراج شده از خار مریم معمولاً برای دارا بودن 70% تا 80% سیلیبین استانداردسازی میشود. در تحقیقی توسط جمشید روزبه و همکاران(2011)، بر روی 80 بیمار همودیالیزی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اثر مصرف مکمل سیلیمارین به علاوه مصرف مکمل ویتامین E بر روی شاخص استرس اکسیداتیو و سطح هموگلوبین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از این موضوع بود که درگروه دریافت کننده مکملهای ویتامین E همراه با مکمل سیلیمارین، کاهش در مالون دیآلدئید به عنوان شاخص استرس اکسیداتیو و افزایش در میزان هموگلوبین خون، نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید(13). در تحقیقی که توسط کایروتیگا و همکارانش در سال(2007) انجام گرفت، اظهار داشتند که سیلیمارین از همولیز گلبول قرمز در برابر گونههای اکسیژن غیر واکنشی منتشر شده توسط سموم محیطی اگزوژن H2O2 محافظت میکند(14). در تحقیقی که توسط آلتورجی و همکاران (1992) انجام شد، محافظت و ثبات غشاء سلولی گلبول قرمز و نیز جلوگیری از همولیز دیواره سلولی آن، توسط سیلی مارین نشان داده شد(16، 15). با توجه به این نکات و نیز با علم به این نکته که مکملهای گیاهی با خواص ضداکسایشی میتوانند نقش تقویتکننده سیستم ایمنی را نیز ایفا کنند و اینکه مکملهای گیاهی به خوبی میتوانند جایگزین مکملهای شیمیایی با عوارض مختلف شوند، لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات انجام تمرینات استقامتی پیشرونده به همراه مصرف مکمل سیلی مارین بر روی فاکتورهای هماتولوژیکی بود.
مواد و روشها نوع مطالعه، کاربردی و روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. جامعه پژوهش شماری از دانشجویان پسر دانشگاه صنعتی شاهرود بودند که در نمونهای مشتمل بر 22 نفر که در یک سال گذشته به طور منظم در فعالیت و تمرینات بدنی شرکت نداشتهاند، به صورت داوطلب انتخاب و مطالعه شدند. قبل از شروع تحقیق فرم رضایتنامه کتبی از همه شرکتکنندگان دریافت شد. آزمودنیهای تحقیق شامل 22 مرد سالم، غیر ورزشکار(عدم سابقه شرکت منظم در فعالیتها و تمرینات بدنی طی شش ماه گذشته) و غیرسیگاری از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه صنعتی شاهرود بودند که از طریق اطلاعیه و به صورت داوطلب انتخاب شدند. پس از حضور آزمودنیها در محل آزمایشگاه تربیت بدنی، در جلسه اول به آزمودنیها در خصوص مراحل و نحوه انجام تحقیق مورد نظر توضیحاتی داده شد و سپس پرسشنامه سلامت فردی و سابقه پزشکی که به عنوان وسیله پایش آزمودنیها قبل از شرکت در تحقیق بود، در اختیار آنها قرار گرفت تا غربالگری اولیه صورت گیرد. آزمودنیها نباید سابقه بیماریهای قلبی- عروقی، فشارخون، دیابت، سیگار کشیدن و یا استفاده از داروی خاصی را میداشتند. اطلاعات لازم در خصوص نحوه حضور یا عدم حضور آزمودنی توسط گروه تحقیق، مبنی بر شرکت کردن در جلسه بعدی داده شد. از آزمودنیهای منتخب خواسته شد از نوشیدن آب و مایعات سه ساعت قبل از حضور در جلسه بعدی اجتناب نمایند. در جلسه دوم ، قد آزمودنیها توسط دستگاه قدسنج استادیومتر اولتراسونیک(اندازهگیری اتوماتیک قد و وزن) و سایر ویژگیهای آنتروپومتریک آزمودنیهای تحقیق توسط دستگاه آنالیز ترکیب بدنی مدل Inbody 230 (ساخت کشور کره) در محل آزمایشگاه فیزیولوژی اندازهگیری شد(جدول 1). سپس آزمودنیها به دو گروه همگن در غالب گروههای دارونما و مکمل، به صورت کاملاً تصادفی تقسیمبندی شدند. در اجرای دستورالعمل تحقیقاتی، دو مرحله خونگیری در نظر گرفته شد. از آزمودنیها خواسته شد تا برای حضور در جلسات اول و دوم خونگیری، به صورت 12 ساعت ناشتا بوده، 48 ساعت قبل از خونگیری اول و دوم، از مصرف غذاها و مکملهای غذایی با خاصیت ضد اکسایشی که برای آنان تعریف شد، پرهیز نموده و از انجام فعالیتهای شدید نیز خودداری کنند. خونگیری مرحله اول (X1) در حالت نشسته از ورید بازویی به میزان 6 میلیلیتر به عمل آمد و مکملهای دارویی با توجه به این که آزمودنیها در کدام گروه تحقیق قرار گرفتهاند؛ در اختیارشان گذاشته شد(گروه کنترل یا دارونما کپسولهای 140 میلیگرمی حاوی آرد سفید و گروه تجربی قرصهای 140 میلیگرمی مکمل سیلیمارین لیورگل). از آزمودنیها خواسته شد تا روزی دو نوبت از این مکملها، یکی بعد از صرف صبحانه و در نوبت دوم بعد از صرف شام میل نمایند. اولین مکملگیری شب بعد از خونگیری مرحله اول آغاز شد و اولین جلسه تمرینی 24 ساعت پس از اولین مکملگیری شروع شد. نحوه اجرای دستورالعمل، شامل دویدن روی تردمیل (ZTX825/825P/825HRC ساخت آمریکا) بود(17). در این دستورالعمل آزمودنیها به مدت شش هفته و هر هفته شامل سه جلسه، به اجرای تمرینهای دویدن استقامتی پیشرونده بر روی تردمیل پرداختند. شدت تمرینهای دوی استقامتی در هفته اول 60 % ضربان قلب بیشینه و به مدت 30 دقیقه و در هفته دوم و سوم به ترتیب 5% به ضربان و 15 دقیقه به زمان اضافه شد و پس از آن هر هفته 5% به ضربان قلب اضافه میشد. ضربان قلب بیشینه با توجه به فرمول سن 220 منهای سن آزمودنی، محاسبه شد. دومین مرحله خونگیری(X2)، 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی هفته ششم بهعمل آمد. در دو نوبت پیش از شروع دوره مصرف مکمل و تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه دوره تمرین و مصرف مکمل، 5 میلیلیتر خون از ورید بازوی آزمودنیها در حالت نشسته گرفته شد. نمونههای خون بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شدند. در آزمایشگاه نمونهها جهت اندازهگیری شاخصهای هماتولوژی با استفاده از دستگاه Counter Cell مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
روشهای آماری: برای تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق حاضر از نرمافزار 16 SPSS استفاده شد. جهت تعیین طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف و به علت طبیعی بودن توزیع دادهها از آمار پارامتریک استفاده گردید. برای مقایسه دادههای مربوط به فاکتورهای خون و بررسی تاثیر مکمل و دارو نما از تحلیل واریانس با اندازههای تکراری(2×2) استفاده شد. سطح معناداری برای تمام تحلیلهای آماری، 05/0 p≤ در نظر گرفته شد.
یافتهها در جدول 1 مشخصات عمومی و آنتروپومتریک آزمودنیها آورده شده است. یافتههای تحقیق حاضر که حاصل 6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین و اثر آن بر روی فاکتورهای هماتولوژیک خون است؛ در جدول 2 آورده شده است. نتایج تحلیل آماری دادهها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور گلبول سفید بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش یافته است(025/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که، بین پاسخ گلبول سفید به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین یا دارونما، تفاوت غیر معنادار وجود داشته و کاهش گلبول سفید در گروه مکمل کمتر مشاهده میشود
(475/0 p= ). نتایج تحلیل آماری دادهها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور مونوسیت بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنادار یافته است(001/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین پاسخ مونوسیت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل آماری دادهها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور گلبول قرمز بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنادار یافته است(001/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین پاسخ گلبول قرمز به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل آماری دادهها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که زمان، عامل تاثیرگذاری بر فاکتور هماتوکریت بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنادار یافته است(004/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین پاسخ هماتوکریت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل آماری دادهها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که زمان، عامل تاثیرگذاری بر فاکـتور پلاکت نبوده اسـت از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین پاسخ پلاکت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلیمارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد.
جدول 1: ویژگیهای عمومی و آنتروپومتریکی آزمودنیها (میانگین ± انحراف معیار)
شاخص
سن (سال)
وزن (کیلوگرم)
قد (سانتیمتر)
شاخص توده بدنی (BMI)
آزمودنیها
5 ± 25
21 ± 86
13 ± 178
5 ± 27
جدول 2: دادههای مربوط به شاخصهای هماتولوژی و اثر مکمل و تمرین(میانگین ± انحراف معیار)
متغیرهای هماتولوژیک
دارونما
سیلی مارین
پیش از تمرین
پس از تمرین
پیش از تمرین
پس از تمرین
گلبول سفید µL 103 * (WBC)
02/3 ± 44/6
02/1 ± 3/5
23/1 ± 1/5
45/1 ± 29/4
مونوسیت % (MON)
2/2 ± 32/8
01/2 ± 31/4
76/4 ± 92/9
98/0 ± 8/4
گلبول قرمز µL 106 * (RBC)
38/0 ± 49/5
39/0 ± 3/5
39/0 ± 45/5
33/0 ± 29/5
هماتوکریت % (HCT)
63/2 ± 32/47
12/2 ± 83/45
52/3 ± 99/46
54/3 ± 33/46
پلاکت µL 103 * (PLT)
85 ± 1/242
63/49 ± 9/243
47/65 ± 09/25
32/41 ± 45/254
بحث هدف از این تحقیق، بررسی مصرف مکمل سیلیمارین همراه با تمرینات استقامتی پیشرونده بر تغییرات فاکتورهای هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار بود. نتایج تحقیق حاضر از دو دیدگاه قابل بحث است. اولین دیدگاه، تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی بوده و دیدگاه دوم تاثیر مصرف مکمل سیلیمارین همراه با تمرینات استقامتی پیشرونده بر فاکتورهای فوق میباشد. نتایج این تحقیق، حاکی از تاثیر کاهنده فعالیت استقامتی پیشرونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی است. هم چنین، نتایج نشان داد که، مصرف مکمل سیلیمارین میتواند به صورت غیر معنادار موجب جلوگیری از کاهش گلبولهای سفید، مونوسیت و هماتوکریت گردد. یکی از فاکتورهای هماتولوژیک خون که از اهمیت بالایی برخوردار میباشد، گلبول قرمز و هماتوکریت میباشند. در تحقیق حاضر، نتایج نشاندهنده کاهش در هر دو فاکتور مذکور بود. در تحقیقی که توسط گائینی(1380) انجام شد، آزمودنیها پس از اجرای یک فعالیت ورزشی هوازی بیشینه(آزمون بروس)، در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت در خون خود، افزایش نشان دادند؛ که با تحقیق حاضر همسویی ندارد(18). دلیل احتمالی عدم همسویی تحقیق گائینی با تحقیق حاضر، کاهش حجم پلاسما به میزان 15 تا 16 درصد بلافاصله پس از اجرای یک جلسه تمرین شدید بدنی بوده و این موضوع احتمالا دلیل افزایش هماتوکریت خون است(19). ولی در تحقیق حاضر فاکتورهای هماتولوژیکی پس از 6 هفته تمرین استقامتی پیشرونده مورد ارزیابی قرار گرفته و به علت افزایش حجم پلاسما، کاهش در میزان هماتوکریت در اثر سازگاری با تمرینات طولانی مدت رخ داده است که این امر میتواند دلیل تفاوت یافتههای تحقیق حاضر با تحقیق گائینی را تبیین نماید. در تحقیقاتی که توسط موسویزاده و همکاران، رضایی سراجی و همکارانش و همتفر انجام شدند؛ نتایج حاصله، کاهش معناداری را در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت نشان دادند که با تحقیق حاضر همخوانی دارد(22-20). دلیل احتمالی کاهش گلبول قرمز را ضربات مکانیکی پا، انقباضهای عضلانی و برخورد گلبول قرمز با دیواره رگها میدانند و کاهش در میزان هماتوکریت را نیز به کاهش گلبولقرمز و افزایش حجم پلاسمای خون در اثر سازگاری با فعالیتهای استقامتی مربوط میدانند. پلاکت یکی دیگر از فاکتورهای هماتولوژیک خون میباشد که نقش مهمی را در انعقاد خونریزی و حتی در تعدیل فرآیندهای التهابی در تعامل با لکوسیتها بر عهده دارد. در تحقیق حاضر، اندکی کاهش غیر معنادار در میزان پلاکت گروه مصرفکننده دارونما مشاهده گردید؛ در صورتی که در گروه مصرف کننده سیلیمارین تغییری مشاهده نشد. نتایج تحقیقی که توسط هدیه حیدری و همکاران و فوجیتسوکا و همکارانش صورت گرفت، با تحقیق حاضر همسویی دارد که، دلیل احتمالی کاهش غیر معنادار در میزان پلاکت را، سازگاری تمرینهای بدنی با افزایش حجم پلاسما میدانند(25-23). از طرفی در تحقیق ودات و همکارانش(2007) با تحقیـق حاضـر نتایـج متفاوتی به دست آمده است که دلیل بر هم سو نبودن تحقیق آنان با تحقیق حاضر است. در تحقیق ودات و همکارانش، آزمودنیهایی که فعالیت تکواندو را همراه با مصرف مکمل منیزیم(Mg) داشتند، تعداد پلاکت آنها بهطور معنیداری بالاتر از گروه کنترل بود(26). دلیل احتمالی این امر را میتوان به مصرف مکمل ورزشی ضد اکسایشی منیزیم نسبت داد(27). از دیگر فاکتورهای مهم هماتولوژیک، میتوان به لکوسیتها(گلبول سفید) و منوسیتها اشاره نمود. گلبول سفید نقش محافظتی از بدن در مقابل حمله باکتریها و سایر موجودات خارجی بر عهده دارد. در تحقیق حاضر میزان گلبول سفید و مونوسیت کاهش داشته است، هر چند این کاهش در مورد گلبول سفید معنادار نبوده است. یافتههای تحقیق حاضر با نتایج آقاعلینژاد و همکارانش (1381)، پولاتو همکارانش (2011) و کلیکو همکارانش (2004) همخوانی ندارد؛ بهطوریکه در تحقیق آقاعلینژاد و همکارانش، تعداد گلبول سفـید و مونوسیت در گروههایی که مکمـلهای ضد اکـسایشی و ورزشی E و C را مصرف نموده بودند؛ افزایش یافته بود(30-28). تحقیقات مختلف نشان دادهاند که، تعداد مونوسیتها در تمرینات با دورههای طولانی شدید(مثلاً 4 هفته) ممکن است کاهش پیدا کند. این تغییرات ممکن است نشاندهنده تطابق با فشار بالای تمرینات باشد، چون مونوسیتها تولیدکننده بعضی واسطههای التهابی(مانندIL-1 و پروستاگلاندینها) هستند، کاهش تعداد مونوسیتها ممکن است سبب محدود شدن این واسطهها گردد. از طرف دیگر کاهش تعداد مونوسیتها در تمرینات شدید ممکن است به دلیل توزیع مجدد و جایگزینی این سلولها در محلهای آسیب دیده بافتها باشد(31). پایین بودن تعداد لوکوسیتها همچنین ممکن است ناشی از افزایش حجم پلاسما باشد که با تمرین ارتباط دارد. دراینخصوص نتایج تحقیق حاضر حاکی از کاهش هماتوکریت است که خود نشاندهنده افزایش حجم پلاسما و تاییدکننده دلیل فوق خواهد بود. همچنین ممکن است کاهش گلبولهای سفید ناشی از افزایش آپوپتوز (مرگ برنامه ریزی شده سلول) و یا تغییر در جنبش لوکوسیتها باشد. یکی دیگر از عوامل پایین بودن لوکوسیتها به طور غیر طبیعی در ورزشکاران، بیش تمرینی است(32). چون در تحقیق حاضر آزمودنیها افرادی غیر فعال بوده و پروتکلِ ورزشی به شکل پیشرونده انجام شده، ممکن است آزمودنیها دچار بیش تمرینی شده باشند. یکی دیگر از فاکتورهای مورد بحث در این تحقیق، پلاکت میباشد. از عملکردهای مهم پلاکت خون تشکیل لخته سفید برای انعقاد به هنگام خونریزی است، پلاکتها نقش مهمی در فرآیند لخته شدن از طریق اتصال به دیواره عروق به هنگام آسیب به دیواره دارند. شواهدی مبنی بر تغییر تعداد پلاکتها و عملکرد آنها در طی فعالیت ورزشی وجود دارد. پلاکتها معمولاً حین فعالیتهای ورزشی مشابه لکوسیتها افزایش مییابند؛ زیرا در عملکردهای بلند مدت و کوتاه مدت باعث واکنش التهابی در مقابل فعالیت میشوند اما معمولاً برگشت به حالت اولیه و دامنه طبیعی به سرعت صورت میگیرد(33). در تحقیق حاضر پلاکتها نیز همانند گلبولهای سفید در گروه دارونما کاهش غیر معنادار داشتند، که نشاندهنده هم جهت بودن این دو فاکتور در تحقیق حاضر میباشد. هم چنین در توجیه کاهش میزان پلاکت در گروه دارونما میتوان به تحقیق آل سید و همکارانش(2005) اشاره کرد که دلیل احتمالی کاهش تجمع پلاکتی را افزایش پروستاسیکلین و اکسید نیتریک دانسته که به دنبال انجام تمرینهای استقامتی منظم، افزایش مییابند و دارای اثرات قوی ضد پلاکتی هستند(34). به نظر میرسد که با مجموع مطالب فوق باید در مورد افزایش هفتگی و بدون وقفه تمرینات استقامتی از این قبیل تجدید نظر انجام شود. دیدگاه دوممورد بحث، تاثیر مصرف مکمل سیلیمارین همراه با تمرینات استقامتی پیشرونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی میباشد. در تحقیق حاضر، مصرف مکمل سیلی مارین در گروه مصرف کننده مکمل در مقایسه با گروه مصرف کننده دارونما، از همولیز بیشتر گلبول قرمز جلوگیری نموده، در نتیجه موجب حفظ بیشتر گلبول قرمز شده است که خود دلیلی بر حفظ بیشتر هماتوکریت نسبت به گروه مصرف کننده دارونما میباشد؛ زیرا، سیلیبین موجود در سیلیمارین، از همولیز غشای گلبول قرمز در برابر رادیکالهای آزاد تولید شده، محافظت مینماید(15). علیرغم این موضوع، دلیل احتمالی کاهش در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت را شاید بتوان به مصرف دوز پایینتر سیلیمارین به صورت روزانه یا اجرای دستورالعمل تمرینی تحقیق حاضر با شدت بالاتر نسب داد. در تحقیق حاضر کاهش کمتری را در میزان گلبولسفید، مونوسیت و پلاکت در گروه مصرف کننده مکمل سیلیمارین در مقایسه با گروه مصرف کننده دارونما شاهد هستیم. نتایج تحقیق فلاح حسینی و همکاران و همچنین فاطمه سلامی با تحقیق حاضر همسویی دارد(36، 35). در تحقیق فلاح حسینی و همکارانش(1383) که بر روی بیماران سیروز کبدی ناشی از هپاتیت B صورت گرفت؛ در پایان مطالعه در مقایسه با شروع مطالعه، در تعداد پلاکت و گلبول سفید خون تفاوت معنیداری مشاهده نشد. دلیل احتمالی همخوانی تحقیق حاضر با تحقیق فلاح حسینی و همکارانش را شاید بتوان به مصرف مکمل سیلیمارین با دوز 140 میلیگرم به صورت 3 نوبت در روز، به مدت 12 ماه، نسبت داد؛ زیرا سیلیمارین اثر ضداکسایشی داشته و از پلاکتهای خون و گلبولهای سفید در برابر آسیبهای ناشی از رادیکالهای آزاد تولیدی هنگام فعالیت بدنی، محافظ مینماید(37). همچنین تحقیقی که توسط ریو- یا او- چنگ(1991) بر روی موشهای رت صورت گرفت، با تحقیق حاضر همخوانی ندارد. در تحقیق فوق مصرف
80 میلیگرم سیلیمارین در یک گروه از موشهای رت و مصرف 60 میلیگرم سیلیبین در گروه دیگر از موشهای رت، موجب کاهش در انباشت پلاکتهای خونی شد. دلیل این امر را ریو- یااو- چنگ به کاهش ADP نسبت داد (38).
نتیجهگیری به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات استقامتی پیشرونده در مورد شاخصهای هماتولوژیکی موجب کاهش در میزان گلبول سفید، مونوسیت، گلبول قرمز، هماتوکریت و عدم تغییر در میزان پلاکت خون شده است که در این زمینه به نظر میرسد در مورد دستورالعملهای پیشرونده استقامتی باید با احتیاط بیشتری عمل نمود. هم چنین مصرف مکمل سیلی مارین نیز تا حدودی هرچند غیر معنادار از این کاهشها جلوگیری نموده است که به نظر میرسد تحقیقی در این خصوص با دوزهای بالاتر برای دست یافتن به نتایج مطلوب مورد نیاز میباشد.
تشکر و قدردانی از دکتر علی استوار نامقی و کلیه آزمودنیهای شرکتکننده در این تحقیق که ما را در تمامی مراحل یاری کردند، کمال تشکر را داریم.
Hasani A, Soleimanian K. The effect of progressive endurance training and Silymarin consumption on hematological parameters . Sci J Iran Blood Transfus Organ 2014; 11 (2) :155-163 URL: http://bloodjournal.ir/article-1-878-fa.html
حسنی علی، سلیمانیان کامران. تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلی مارین بر تغییرات شاخصهای هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار. فصلنامه پژوهشی خون. 1393; 11 (2) :155-163