[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: آرشيو مقالات :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
مؤسسه عالی آموزشی و پژوهشی طب انتقال خون::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
اخبار و رویدادها::
تماس با ما::
تسهیلات تارنما::
فرم تعهد نامه (الزامی)::
اخلاق و مجوزها::
::
جستجو درتارنما

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات تارنما
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک تخصصی مقالات پزشکی

AWT IMAGE

..
نمایه ها
https://vlibrary.emro.who.int/journals_search/?skeyword=the+scientific+journal+of+iranian+blood+transfusion+organization&country=&subject=&indexing_status=&country_group=&so
..
:: جلد 11، شماره 2 - ( تابستان 1393 ) ::
جلد 11 شماره 2 صفحات 163-155 برگشت به فهرست نسخه ها
تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلی مارین بر تغییرات شاخص‌های هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار
علی حسنی ، کامران سلیمانیان
استاد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شاهرود
واژه‌های کلیدی: کلمات کلیدی : تمرین، سیلی­مارین، گلبول سفید، گلبول قرمز، هماتوکریت، پلاکت‌ها
متن کامل [PDF 271 kb]   (2094 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (7960 مشاهده)
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: هماتولوژي
انتشار: 1393/4/1
متن کامل:   (1942 مشاهده)
تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلی مارین بر تغییرات شاخص‌های هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار
 
علی حسنی1، کامران سلیمانیان2
 
 
چکیده
سابقه و هدف
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 6 هفته تمرین استقامتی پیش­رونده و مصرف مکمل سیلی­مارین بر تغییرات شاخص‌های هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار(5 ± 25 سال، وزن 21 ± 86 کیلوگرم، قد 13 ± 178 سانتی‌متر، شاخص توده بدنی 5 ± 27) بود.
مواد و روش‌ها
تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود و آزمودنی­های آن 21  نفر بوده، به صورت تصادفی در دو گروه مکمل(11 نفر) و دارونما(10 نفر) از بین کلیه دانشجویان مرد غیر فعال دانشگاه صنعتی شاهرود، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از کسب رضایت­نامه، هر دو گروه به مدت 6 هفته، هم­ زمان تمرین استقامتی یکسان داشته و گروه تجربی مصرف مکمل سیلی مارین و گروه کنترل، دارونما دریافت نمودند. نمونه­های خون قبل و بعد از دوره تمرینی و مکمل­گیری به منظور اندازه‌گیری فاکتورهای هماتولوژیکی از آزمودنی­ها گرفته شد(گلبول سفید، مونوسیت، گلبول قرمز، هماتوکریت و پلاکت). برای تجزیه و تحلیل یافته­ها، از نرم‌افزار 16 SPSS، با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری(2×2) استفاده شد.
یافته‌ها
کاهش معنا‌داری در مونوسیت، گلبول‌ قرمز و هماتوکریت در  هر دو گروه مکمل سیلی­مارین و دارونما پس از 6 هفته تمرین استقامتی پیش­رونده مشاهده شد(05/0 p). ولی بین دو گروه مکمل سیلی­ مارین و دارونما، تفاوت معنا‌دار مشاهده نشد.  
نتیجه گیری
نتایج تحقیق نشان می‌دهد که مصرف مکمل سیلی­ مارین همراه با تمرینات استقامتی پیش­رونده، کاهش معناداری در مونوسیت، گلبول‌ قرمز و هماتوکریت را موجب می‌شود.
کلمات کلیدی: تمرین ، سیلی­مارین، گلبول سفید، گلبول قرمز، ، هماتوکریت، پلاکت‌ها
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ دریافت : ‌28/3/92
تاریخ پذیرش : 9  /9/92
 

1- مؤلف مسؤول: دکترای فیزیولوژی ورزش ـ استادیار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شاهرود ـ  شاهرود ـ ایران ـ صندوق پستی: 316
2- دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی ـ دانشکده تربیت بدنی دانشگاه شاهرود ـ شاهرود ـ ایران
 

مقدمه
    فقر حرکتی، کم تحرکی و زندگی ماشینی یکی از معضلات جامعه بشری بوده که موجب بروز بیماری­های گوناگون شده است. امروزه در جهت ترفیع تندرستی و پیشگیری از امراض، توجه زیادی به کیفیت زندگی و تندرستی می­شود. فعالیت بدنی می­تواند مهم‌ترین عامل پیشگیری از بروز بیماری­ها و داشتن زندگی سالم باشد. بسیاری از افراد بر این باور هستند که، هر چه فعالیت بدنی را با شدت بیشتر انجام دهند، مقاومت بدن آن‌ها در برابر بیماری­ها افزایش می­یابد؛ درحالی ­که تحقیقات اخیر نشان داده است، تکرارهای تمرینی با شدت بیشتر و مدت زمان طولانی­تر، آثار منفی بر سیستم ایمنی بدن داشته، شیوع عفونت قسمت فوقانی مجاری تنفسی و تخریب شاخص­های ایمنی بدن را به دنبال دارد (6-1). بررسی­های آزمایشگاهی نشان داده است که فعالیت­های سیستم ایمنی بستگی به شدت و مدت ورزش دارد و این عمل به نوبه خود به سطح آمادگی فرد مربوط است(8، 7). سیستم ایمنی بدن نیز تحت تاثیر بیش تمرینی قرار داشته و تمرینات ورزشی می­تواند به ­صورت مستقیم و غیر مستقیم، عملکرد و توزیع گلبول­های سفید خون را تغییر دهند. خون نیز مانند سایر ارگان­ها و بافت­های بدن به هر نوع فعالیت بدنی پاسخی متفاوت می­دهد. نوع، مدت زمان و شدت فعالیت از جمله شرایطی می­باشند که بدن واکنشی متناسب در برابر آن‌ها از خود بروز می­دهد(9). در تحقیقی که توسط شوماخر و همکاران(2002) بر روی دوچرخه سواران انجام گرفت؛ پس از 15 ماه فعالیت دوچرخه سواری، میزان گلبول قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت در طول مسابقه کاهش یافته و هم چنین میزان فریتین و میانگین هموگلوبین گلبول قرمز در طول 15 ماه نسبت به ابتدای شروع دستورالعمل تمرینی، افزایش نشان داده است(10). یکی از موضوعات مورد توجه در این زمینه، اثر فعالیت‌های بدنی به همراه مصرف مکمل‌های گیاهی بر میزان پارامترهای هماتولوژی می­باشد. یحیی پولات و همکاران در سال(2011) در پژوهشی که انجام دادند، مصرف هشت هفته­ مکمل روی را بر شمارش گلبول قرمز و گلبـول سفیـد مـورد بـررسی قرار دادند و نتایج حاصله،
حاکی از این بود که تعداد گلبول قرمز، لکوسیت، هموگلوبین و پلاکت در گروهی که تمرین ضربه مشت همراه با مصرف مکمل روی داشتند، به­ طور معنا­داری بالاتر از دو گروهی بود که فقط ضربه مشت تمرین کرده و یا گروهی که فقط مکمل روی مصرف می­نمودند(11). در سال‌های اخیر، برخی از مطالعه‌های داروشناسی و پزشکی نشان داده است که، سیلی‌مارین به عنوان یک ماده طبیعی و مکمل گیاهی دارای خاصیت ضد‌اکسایشی است(12).  سیلی مارین یک ماده پلی فنولیک مشتق شده از گیاه خار مریم می­باشد که در همه قسمت­های گیاه یافت می­شود، اما در میوه و دانه­ها تجمع بیشتری دارد؛ سیلی مارین دارای یک گروه بسیار بزرگ از فلاونولیگان­ها است که شامل سیلیبین، ایزوسیلیبین، سیلی­دیانین و سیلی­کریستین می‌باشد. در این بین، سیلیبین بیشترین فعالیت زیستی را دارد و عصاره استخراج شده از خار مریم معمولاً برای دارا بودن 70% تا 80% سیلیبین استانداردسازی می­شود.
    در تحقیقی توسط جمشید روزبه و همکاران(2011)، بر روی 80 بیمار همودیالیزی که به­ صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اثر مصرف مکمل سیلی­مارین به ­علاوه مصرف مکمل ویتامین E بر روی شاخص استرس اکسیداتیو و سطح هموگلوبین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از این موضوع بود که درگروه­ دریافت کننده مکمل‌های ویتامین E همراه با مکمل سیلی­مارین، کاهش در مالون دی­آلدئید به ­عنوان شاخص استرس اکسیداتیو و افزایش در میزان هموگلوبین خون، نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید(13). در تحقیقی که توسط کایروتیگا و همکارانش در سال(2007) انجام گرفت، اظهار داشتند که سیلی­مارین از همولیز گلبول قرمز در برابر گونه­های اکسیژن غیر واکنشی منتشر شده توسط سموم محیطی اگزوژن H2O2 محافظت می­کند(14). در تحقیقی که توسط آلتورجی و همکاران (1992) انجام شد، محافظت و ثبات غشاء سلولی گلبول قرمز و نیز جلوگیری از همولیز دیواره سلولی آن، توسط سیلی مارین نشان داده شد(16، 15). با توجه به این نکات و نیز با علم به این نکته که مکمل‌های گیاهی با خواص ضداکسایشی می‌توانند نقش تقویت‌کننده سیستم ایمنی را نیز ایفا کنند و اینکه مکمل­های گیاهی به خوبی می­توانند جایگزین مکمل­های شیمیایی با عوارض مختلف شوند، لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات انجام تمرینات استقامتی پیشرونده به همراه مصرف مکمل سیلی مارین بر روی فاکتورهای هماتولوژیکی بود.
 
مواد و روش‌ها
    نوع مطالعه، کاربردی و روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. جامعه پژوهش شماری از دانشجویان پسر دانشگاه صنعتی شاهرود بودند که در نمونه­ای مشتمل بر 22 نفر که در یک سال گذشته به طور منظم در فعالیت و تمرینات بدنی شرکت نداشته­اند، به صورت داوطلب انتخاب و مطالعه شدند. قبل از شروع تحقیق فرم رضایت‌نامه کتبی از همه شرکت‌کنندگان دریافت شد.
    آزمودنی­های تحقیق شامل 22 مرد سالم، غیر ورزشکار(عدم سابقه شرکت منظم در فعالیت‌ها و تمرینات ‌بدنی طی شش ماه گذشته) و غیرسیگاری از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه صنعتی شاهرود بودند که از طریق اطلاعیه و به صورت داوطلب انتخاب شدند. پس از حضور آزمودنی‌ها در محل آزمایشگاه تربیت بدنی، در جلسه اول به آزمودنی­ها در خصوص مراحل و نحوه انجام تحقیق مورد نظر توضیحاتی داده شد و سپس پرسش‌نامه سلامت فردی و سابقه پزشکی که به عنوان وسیله پایش آزمودنی‌ها قبل از شرکت در تحقیق بود، در اختیار آن­ها قرار گرفت تا غربالگری اولیه صورت گیرد. آزمودنی­ها نباید سابقه بیماری­های قلبی- عروقی، فشارخون، دیابت، سیگار کشیدن و یا استفاده از داروی خاصی را می‌داشتند. اطلاعات لازم در خصوص نحوه حضور یا عدم حضور آزمودنی توسط گروه تحقیق، مبنی بر شرکت کردن در جلسه بعدی داده شد. از آزمودنی­های منتخب خواسته شد از نوشیدن آب و مایعات سه ساعت قبل از حضور در جلسه بعدی اجتناب نمایند. در جلسه دوم ، قد آزمودنی­ها توسط دستگاه قدسنج استادیومتر اولتراسونیک‌(اندازه­گیری اتوماتیک قد و وزن) و سایر ویژگی­های آنتروپومتریک آزمودنی­های تحقیق توسط دستگاه آنالیز ترکیب بدنی مدل Inbody 230 (ساخت کشور کره) در محل آزمایشگاه فیزیولوژی اندازه‌گیری شد(جدول 1). سپس آزمودنی‌ها به دو گروه همگن در غالب گروه­های دارونما و مکمل، به صورت کاملاً تصادفی تقسیم‌بندی شدند. در اجرای دستورالعمل تحقیقاتی، دو مرحله خونگیری در نظر گرفته شد. از آزمودنی­ها خواسته شد تا برای حضور در جلسات اول و دوم خونگیری، به صورت 12 ساعت ناشتا بوده،  48 ساعت قبل از خونگیری اول و دوم­، از مصرف غذاها و مکمل­های غذایی با خاصیت ضد اکسایشی که برای آنان تعریف شد، پرهیز نموده و از انجام فعالیت­های شدید نیز خودداری کنند. خونگیری مرحله اول (X1) در حالت نشسته از ورید بازویی به میزان 6 میلی‌لیتر به­ عمل آمد و مکمل­های دارویی با توجه به این که آزمودنی­ها در کدام گروه­ تحقیق قرار گرفته­اند؛ در اختیارشان گذاشته شد(گروه کنترل یا دارونما کپسول­های 140 میلی­گرمی حاوی آرد سفید و گروه تجربی قرص­های 140 میلی­گرمی مکمل سیلی­مارین لیورگل). از آزمودنی­ها خواسته شد تا روزی دو نوبت از این مکمل­ها، یکی بعد از صرف صبحانه و در نوبت دوم بعد از صرف شام میل نمایند. اولین مکمل­گیری شب بعد از خون­گیری مرحله اول آغاز شد و اولین جلسه تمرینی 24 ساعت پس از اولین مکمل­گیری شروع شد. نحوه اجرای دستورالعمل، شامل دویدن روی تردمیل  (ZTX825/825P/825HRC ساخت آمریکا) بود(17). در این دستورالعمل آزمودنی­ها به مدت شش هفته و هر هفته شامل سه جلسه، به اجرای تمرین­های دویدن استقامتی پیشرونده بر روی تردمیل پرداختند. شدت تمرین­های دوی استقامتی در هفته اول 60 % ضربان قلب بیشینه و به مدت 30 دقیقه و در هفته دوم و سوم به ترتیب 5% به ضربان و 15 دقیقه به زمان اضافه شد و پس از آن هر هفته 5% به ضربان قلب اضافه می‌شد. ضربان قلب بیشینه با توجه به فرمول سن 220 منهای سن آزمودنی، محاسبه شد. دومین مرحله خون­گیری(X2)، 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی هفته ششم به­عمل آمد.
    در دو نوبت پیش از شروع دوره مصرف مکمل و تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه دوره تمرین و مصرف مکمل، 5 میلی‌لیتر خون از ورید بازوی آزمودنی­ها در حالت نشسته گرفته شد. نمونه­های خون بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شدند. در آزمایشگاه نمونه­ها جهت اندازه‌گیری شاخص­های هماتولوژی با استفاده از دستگاه Counter  Cell مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
 
روش­های آماری:
    برای تجزیه و تحلیل یافته­های تحقیق حاضر از نرم‌افزار 16 SPSS استفاده شد. جهت تعیین طبیعی بودن توزیع داده‌ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف و به علت طبیعی بودن توزیع داده‌ها از آمار پارامتریک استفاده گردید. برای مقایسه داده‌های مربوط به فاکتورهای خون و بررسی تاثیر مکمل و دارو نما از تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری(2×2) استفاده شد. سطح معنا‌داری برای تمام تحلیل­های آماری، 05/0 p در نظر گرفته شد.
 
یافته‌ها
    در جدول 1 مشخصات عمومی و آنتروپومتریک آزمودنی­ها آورده شده است.
    یافته­های تحقیق حاضر که حاصل 6 هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین و اثر آن بر روی فاکتورهای هماتولوژیک خون است؛ در جدول 2 آورده شده است.
    نتایج تحلیل آماری داده­ها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور گلبول­ سفید بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش یافته است(025/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری داده­ها نشان داد که، بین پاسخ گلبول سفید به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین یا دارونما، تفاوت غیر معنادار وجود داشته و کاهش گلبول سفید در گروه مکمل کمتر مشاهده می‌شود
(475/0
p= ). نتایج تحلیل آماری داده­ها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور مونوسیت بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنا­دار یافته است(001/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری داده­ها نشان داد که بین پاسخ مونوسیت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد.
    نتایج تحلیل آماری داده­ها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که، زمان عامل تاثیرگذاری بر فاکتور گلبول قرمز بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنادار یافته است(001/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری داده­ها نشان داد که بین پاسخ گلبول قرمز به فعالیت استقامتی هوازی  همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین یا دارونما، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل آماری داده­ها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که زمان، عامل تاثیرگذاری بر فاکتور هماتوکریت بوده است، به طوری که پس از 6 هفته میزان این فاکتور کاهش معنا­دار یافته است(004/0 p=). از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری داده‌ها نشان داد که بین پاسخ هماتوکریت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین یا دارونما، تفاوت معنا­داری وجود ندارد. نتایج تحلیل آماری داده­ها، صرف نظر از نوع مکمل مصرفی نشان داد که زمان، عامل تاثیرگذاری بر فاکـتور پلاکت نبوده اسـت از طرف دیگر، نتایج تحلیل آماری داده­ها نشان داد که بین پاسخ پلاکت به فعالیت استقامتی هوازی همراه با مصرف مکمل سیلی­مارین یا دارونما، تفاوت معنا­داری وجود ندارد.
 
 
جدول 1: ویژگی‌های عمومی و آنتروپومتریکی آزمودنی‌ها (میانگین ± انحراف معیار)
 
شاخص سن 
(سال)
وزن
(کیلوگرم)
قد
(سانتی‌متر)
شاخص توده بدنی (BMI)
آزمودنی‌ها 5 ± 25 21 ± 86 13 ± 178 5 ± 27
جدول 2: داده‌های مربوط به شاخص‌های هماتولوژی و اثر مکمل و تمرین(میانگین ± انحراف معیار)
 
متغیرهای هماتولوژیک دارونما سیلی مارین
پیش از تمرین پس از تمرین پیش از تمرین پس از تمرین
گلبول سفید µL 103 * (WBC) 02/3 ± 44/6 02/1 ± 3/5 23/1 ± 1/5 45/1 ± 29/4
مونوسیت % (MON) 2/2 ± 32/8 01/2 ± 31/4 76/4 ± 92/9 98/0 ± 8/4
گلبول قرمز µL 106 * (RBC) 38/0 ± 49/5 39/0 ± 3/5 39/0 ± 45/5 33/0 ± 29/5
هماتوکریت % (HCT) 63/2 ± 32/47 12/2 ± 83/45 52/3 ± 99/46 54/3 ± 33/46
پلاکت µL 103 * (PLT) 85 ± 1/242 63/49 ± 9/243 47/65 ± 09/25 32/41 ± 45/254
 

بحث
    هدف از این تحقیق، بررسی مصرف مکمل سیلی­مارین همراه با تمرینات استقامتی پیش­رونده بر تغییرات فاکتورهای هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار بود. نتایج تحقیق حاضر از دو دیدگاه قابل بحث است. اولین دیدگاه، تاثیر تمرین استقامتی پیش­رونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی بوده و دیدگاه دوم تاثیر مصرف مکمل سیلی­مارین همراه با تمرینات استقامتی پیش­رونده بر فاکتورهای فوق می­باشد. نتایج این تحقیق، حاکی از تاثیر کاهنده فعالیت استقامتی پیش­رونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی است. هم­ چنین، نتایج نشان داد که، مصرف مکمل سیلی­مارین می­تواند به صورت غیر معنادار موجب جلوگیری از کاهش گلبول­های سفید، مونوسیت و هماتوکریت گردد.
    یکی از فاکتورهای هماتولوژیک خون که از اهمیت بالایی برخوردار می­باشد، گلبول قرمز  و هماتوکریت می‌باشند. در تحقیق حاضر، نتایج نشان­دهنده کاهش در هر دو فاکتور مذکور بود. در تحقیقی که توسط گائینی(1380) انجام شد، آزمودنی­ها پس از اجرای یک فعالیت ورزشی هوازی بیشینه(آزمون بروس)، در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت در خون خود، افزایش نشان دادند؛ که با تحقیق حاضر هم­سویی ندارد(18). دلیل احتمالی عدم هم­سویی تحقیق گائینی با تحقیق حاضر، کاهش حجم پلاسما به میزان 15 تا 16 درصد بلافاصله پس از اجرای یک جلسه تمرین شدید بدنی بوده و این موضوع احتمالا دلیل افزایش هماتوکریت خون است(19). ولی در تحقیق حاضر فاکتورهای هماتولوژیکی پس از 6 هفته تمرین استقامتی پیش­رونده مورد ارزیابی قرار گرفته­ و به علت افزایش حجم پلاسما، کاهش در میزان هماتوکریت در اثر سازگاری با تمرینات طولانی مدت رخ داده است که این امر می­تواند دلیل تفاوت یافته­های تحقیق حاضر با تحقیق گائینی را تبیین نماید.
    در تحقیقاتی که توسط موسوی­زاده و همکاران، رضایی سراجی و همکارانش و همت­فر انجام شدند؛ نتایج حاصله، کاهش معنا­داری را در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت نشان دادند که با تحقیق حاضر هم‌خوانی دارد(22-20). دلیل احتمالی کاهش گلبول ­قرمز را ضربات مکانیکی پا، انقباض­های عضلانی و برخورد گلبول قرمز با دیواره رگ‌ها می­دانند و کاهش در میزان هماتوکریت را نیز به کاهش گلبول­قرمز و افزایش حجم پلاسمای خون در اثر سازگاری با فعالیت­های استقامتی مربوط می‌دانند.     پلاکت یکی دیگر از فاکتورهای هماتولوژیک خون می‌باشد که نقش مهمی را در انعقاد خونریزی و حتی در تعدیل فرآیندهای التهابی در تعامل با لکوسیت­ها بر عهده دارد. در تحقیق حاضر، اندکی کاهش غیر معنا­دار در میزان پلاکت گروه مصرف‌کننده دارونما مشاهده گردید؛ در صورتی­ که در گروه مصرف کننده سیلی­مارین تغییری مشاهده نشد.
    نتایج تحقیقی که توسط هدیه حیدری و همکاران و فوجیتسوکا و همکارانش صورت گرفت، با تحقیق حاضر هم­سویی دارد که، دلیل احتمالی کاهش غیر معنا­دار در میزان پلاکت را، سازگاری تمرین­های بدنی با افزایش حجم پلاسما می­دانند(25-23).
    از طرفی در تحقیق ودات و همکارانش(2007) با تحقیـق حاضـر نتایـج متفاوتی به دست آمده است که دلیل
بر هم ‌سو نبودن تحقیق آنان با تحقیق حاضر است. در تحقیق ودات و همکارانش، آزمودنی­هایی که فعالیت تکواندو را همراه با مصرف مکمل منیزیم(Mg) داشتند، تعداد پلاکت آنها به­طور معنی­داری بالاتر از گروه کنترل بود(26). دلیل احتمالی این امر را می­توان به مصرف مکمل ورزشی ضد اکسایشی منیزیم نسبت داد(27).
    از دیگر فاکتورهای مهم هماتولوژیک، می­توان به لکوسیت­ها(گلبول سفید) و منوسیت­ها اشاره نمود. گلبول سفید نقش محافظتی از بدن در مقابل حمله باکتری­ها و سایر موجودات خارجی بر عهده دارد. در تحقیق حاضر میزان گلبول سفید و مونوسیت کاهش داشته است، هر چند این کاهش در مورد گلبول سفید معنا­دار نبوده است. یافته‌های تحقیق حاضر با نتایج آقاعلی­نژاد و همکارانش (1381)، پولات و همکارانش (2011) و کلیک و همکارانش (2004) هم­خوانی ندارد؛ به­طوری­که در تحقیق آقاعلی­نژاد و همکارانش، تعداد گلبول سفـید و مونوسیت در گروه‌هایی که مکمـل­های ضد اکـسایشی و ورزشی E و C را مصرف نموده بودند؛ افزایش یافته بود(30-28). تحقیقات مختلف نشان داده­اند که، تعداد مونوسیت­ها در تمرینات با دوره­های طولانی شدید(مثلاً 4 هفته) ممکن است کاهش پیدا کند. این تغییرات ممکن است نشان‌دهنده  تطابق با فشار بالای تمرینات باشد، چون مونوسیت‌ها تولیدکننده بعضی واسطه­های التهابی(مانندIL-1 و پروستاگلاندین‌ها) هستند، کاهش تعداد مونوسیت­ها ممکن است سبب محدود شدن این واسطه­ها گردد. از طرف دیگر کاهش تعداد مونوسیت­ها در تمرینات شدید ممکن است به دلیل توزیع مجدد و جایگزینی این سلول­ها در محل­های آسیب دیده  بافت­ها باشد(31). پایین بودن تعداد لوکوسیت­ها همچنین ممکن است ناشی از افزایش حجم پلاسما باشد که با تمرین ارتباط دارد. دراین­خصوص نتایج تحقیق حاضر حاکی از کاهش هماتوکریت است که خود نشان­دهنده افزایش حجم پلاسما و تاییدکننده دلیل فوق خواهد بود. همچنین ممکن است کاهش گلبول­های سفید ناشی از افزایش آپوپتوز (مرگ برنامه ریزی شده سلول) و یا تغییر در جنبش لوکوسیت­ها باشد. یکی دیگر از عوامل پایین بودن لوکوسیت­ها به طور غیر طبیعی در ورزشکاران، بیش­ تمرینی است(32). چون در تحقیق حاضر آزمودنی­ها افرادی غیر فعال بوده و پروتکلِ ورزشی به­ شکل پیش­رونده انجام شده، ممکن است آزمودنی­ها دچار بیش­ تمرینی شده باشند.
    یکی دیگر از فاکتورهای مورد بحث در این تحقیق، پلاکت می‌باشد. از عملکردهای مهم پلاکت خون تشکیل لخته سفید برای انعقاد به هنگام خونریزی است، پلاکت‌ها نقش مهمی در فرآیند لخته شدن از طریق اتصال به دیواره عروق به هنگام آسیب به دیواره دارند. شواهدی مبنی بر تغییر تعداد پلاکت‌ها و عملکرد آن‌ها در طی فعالیت ورزشی وجود دارد. پلاکت‌ها معمولاً حین فعالیت‌های ورزشی مشابه لکوسیت‌ها افزایش می‌یابند؛ زیرا در عملکردهای بلند مدت و کوتاه مدت باعث واکنش التهابی در مقابل فعالیت می‌شوند اما معمولاً برگشت به حالت اولیه و دامنه طبیعی به سرعت صورت می‌گیرد(33). در تحقیق حاضر پلاکت‌ها نیز همانند گلبول‌های سفید در گروه دارونما کاهش غیر معنادار داشتند، که نشان‌دهنده هم جهت بودن این دو فاکتور در تحقیق حاضر می‌باشد. هم چنین در توجیه کاهش میزان پلاکت در گروه دارونما می‌توان به تحقیق آل سید و همکارانش(2005) اشاره کرد که دلیل احتمالی کاهش تجمع پلاکتی را افزایش پروستاسیکلین و اکسید نیتریک دانسته که به دنبال انجام تمرین‌های استقامتی منظم، افزایش می‌یابند و دارای اثرات قوی ضد پلاکتی هستند(34). به نظر می‌رسد که با مجموع مطالب فوق باید در مورد افزایش هفتگی و بدون وقفه تمرینات استقامتی از این قبیل تجدید نظر انجام شود.
    دیدگاه دوم مورد بحث، تاثیر مصرف مکمل سیلی­مارین همراه با تمرینات استقامتی پیش­رونده بر فاکتورهای هماتولوژیکی می‌باشد. در تحقیق حاضر، مصرف مکمل سیلی مارین در گروه مصرف کننده مکمل در مقایسه با گروه مصرف کننده دارونما، از همولیز بیشتر گلبول قرمز  جلوگیری نموده، در نتیجه موجب حفظ بیشتر گلبول قرمز شده است که خود دلیلی بر حفظ بیشتر هماتوکریت نسبت به گروه مصرف کننده دارونما می­باشد؛ زیرا، سیلیبین موجود در سیلی­مارین، از همولیز غشای گلبول قرمز در برابر رادیکال­های آزاد تولید شده، محافظت می­نماید(15). علی‌رغم این موضوع، دلیل احتمالی کاهش در میزان گلبول قرمز و هماتوکریت را شاید بتوان به مصرف دوز پایین­تر سیلی­مارین به صورت روزانه یا اجرای دستورالعمل تمرینی تحقیق حاضر با شدت بالاتر نسب داد. در تحقیق حاضر کاهش کمتری را در میزان گلبول­سفید، مونوسیت و پلاکت در گروه مصرف کننده مکمل سیلی­مارین در مقایسه با گروه مصرف کننده دارونما شاهد هستیم. نتایج تحقیق فلاح حسینی و همکاران و همچنین فاطمه سلامی با تحقیق حاضر هم­سویی دارد(36، 35). در تحقیق فلاح حسینی و همکارانش(1383) که بر روی بیماران سیروز کبدی ناشی از هپاتیت B صورت گرفت؛ در پایان مطالعه در مقایسه با شروع مطالعه، در تعداد پلاکت و گلبول سفید خون تفاوت معنی­داری مشاهده نشد. دلیل احتمالی هم‌خوانی تحقیق حاضر با تحقیق فلاح حسینی و همکارانش را شاید بتوان به مصرف مکمل سیلی­مارین با دوز 140 میلی­گرم به صورت 3 نوبت در روز، به مدت 12 ماه، نسبت داد؛ زیرا سیلی­مارین اثر ضداکسایشی داشته و از پلاکت­های خون و گلبول­های سفید در برابر آسیب­های ناشی از رادیکال­های آزاد تولیدی هنگام فعالیت بدنی، محافظ می­نماید(37). همچنین تحقیقی که توسط ریو- یا او- چنگ(1991) بر روی موش­های رت صورت گرفت، با تحقیق حاضر هم­خوانی ندارد. در تحقیق فوق مصرف
80 میلی­گرم سیلی­مارین در یک گروه از موش­های رت­ و مصرف 60 میلی­گرم سیلیبین در گروه دیگر از موش­­های رت، موجب کاهش در انباشت پلاکت­های خونی شد. دلیل این امر را ریو- یااو- چنگ به کاهش
ADP نسبت داد (38).
 
نتیجه‌گیری
    به ­طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات استقامتی پیش­رونده در مورد شاخص­های هماتولوژیکی موجب کاهش در میزان گلبول سفید، مونوسیت، گلبول قرمز، هماتوکریت و عدم تغییر در میزان پلاکت خون شده است که در این زمینه به نظر می‌رسد در مورد دستورالعمل‌های پیش­رونده استقامتی باید با احتیاط بیشتری عمل نمود. هم چنین مصرف مکمل سیلی مارین نیز تا حدودی هرچند غیر معنا­دار از این کاهش­ها جلوگیری نموده است که به نظر می‌رسد تحقیقی در این خصوص با دوزهای بالاتر برای دست یافتن به نتایج مطلوب مورد نیاز می­باشد.
 
تشکر و قدردانی
    از دکتر علی استوار نامقی و کلیه آزمودنی­های شرکت‌کننده در این تحقیق که ما را در تمامی مراحل یاری کردند، کمال تشکر را داریم.
ارسال پیام به نویسنده مسئول

ارسال نظر درباره این مقاله
نام کاربری یا پست الکترونیک شما:

CAPTCHA


XML   English Abstract   Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Hasani A, Soleimanian K. The effect of progressive endurance training and Silymarin consumption on hematological parameters . Sci J Iran Blood Transfus Organ 2014; 11 (2) :155-163
URL: http://bloodjournal.ir/article-1-878-fa.html

حسنی علی، سلیمانیان کامران. تاثیر تمرین استقامتی پیشرونده و مصرف مکمل سیلی مارین بر تغییرات شاخص‌های هماتولوژیکی در مردان سالم غیر ورزشکار. فصلنامه پژوهشی خون. 1393; 11 (2) :155-163

URL: http://bloodjournal.ir/article-1-878-fa.html



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
جلد 11، شماره 2 - ( تابستان 1393 ) برگشت به فهرست نسخه ها
فصلنامه پژوهشی خون Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ
The Scientific Journal of Iranian Blood Transfusion Organization - Copyright 2006 by IBTO
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4645