جلد 14، شماره 4 - ( زمستان 1396 )                   جلد 14 شماره 4 صفحات 354-346 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Bije N, Jamali F. The response of hematological indices and the changes of iron and Ferritin subsequent to 6 months of aerobic exercise. Sci J Iran Blood Transfus Organ 2017; 14 (4) :346-354
URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1140-fa.html
بیژه ناهید، جمالی فهیمه سادات. پاسخ شاخص‌های هماتولوژیکی و تغییرات آهن و فریتین متعاقب شش ماه تمرین هوازی . فصلنامه پژوهشی خون. 1396; 14 (4) :346-354

URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1140-fa.html


دانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد
متن کامل [PDF 363 kb]   (1458 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4692 مشاهده)
متن کامل:   (10621 مشاهده)
پاسخ شاخص‌های هماتولوژیکی و تغییرات آهن و فریتین متعاقب شش ماه تمرین هوازی
 
ناهید بیژه1، فهیمه سادات جمالی2
 
 
چکیده
سابقه و هدف
فعالیت‌های بدنی می­توانند تغییرات هماتولوژیک مختلفی ایجاد نمایند. هدف این مطالعه، بررسی پاسخ شاخص­های هماتولوژیکی و تغییرات آهن و فریتین متعاقب شش ماه تمرین هوازی بود.
مواد و روش‌ها
در یک کارآزمایی بالینی، 19 زن میانسال و غیرفعال با میانگین سن 3/3 ± 2/42 سال و میانگین وزن 8/6 ± 64 کیلوگرم در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات هوازی را به مدت شش ماه انجام دادند.
یافته‌ها
در مقایسه درون­ گروهی در گروه تجربی، میزان پلاکت به طور معنا­داری افزایش(3/65944 ± 3/267636) و میزان آهن و فریتین به طور معنا­داری کاهش یافت. هم ­چنین تغییرات بین­ گروهی در شاخص پلاکت  افزایش معنا­دار و در متغیرهای آهن و فریتین کاهش معنا­دار نشان داد(به ترتیب(033/0 p=) ، (015/0 p=) و (026/0 p=)).
نتیجه گیری
افزایش تعداد پلاکت­ها می­تواند نشان­دهنده افزایش فعال شدن و تجمع پلاکتی باشد. افراد مستعد/مبتلا به بیماری­های قلبی- عروقی برای به حداقل رساندن خطر بهتر است فعالیت­های ورزشی منظم را با شدت پایین تا متوسط انجام دهند.
کلمات کلیدی: تمرین هوازی، فریتین، آهن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ دریافت: 6/6/96
تاریخ پذیرش: 8/8/96
 

1- دکترای تخصصی فیزیولوژی ورزش ـ دانشیار دانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد ـ مشهد ـ ایران
2- مؤلف مسئول: دانشجوی دکترای تخصصی فیزیولوژی ورزشی ـ دانشکده علوم ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد ـ مشهد ـ ایران ـ صندوق پستی:  1574
 

مقدمه
    آهن یکی از مهم­ترین عناصری است که در بیوسنتز هموگلوبین نقش داشته و با افزایش اکسیژن در دسترس بافت­ها، می­تواند حداکثر اکسیژن مصرفی، هزینه انرژی و حجم فعالیت را افزایش دهد(2، 1). کمبود آهن می­تواند مشکلات عمده­ای را در رابطه با کاهش ظرفیت و توان هوازی و کاهش سازگاری نسبت به تمرینات هوازی به دنبال داشته باشد(3). نیاز به آهن در جریان فعالیت­های ورزشی به دلیل از دست رفتن آن از راه تعریق افزایش می‌یابد. هم­ چنین تخریب سلول­های قرمز خون در اثر ضربات مکانیکی موجب از دست رفتن هموگلوبین خون از طریق ادرار می­گردد(4). به عبارت دیگر هنگامی که فرد شروع به تمرین می­کند، وضعیتی به نام آنمی ورزشی ایجاد می­شود. دو احتمال برای ذکر این حالت بیان شده است: اول آن که در طول دو تا سه هفته شروع برنامه تمرین، پروتئین­های خون شامل گلبول­های قرمز، برای افزایش غلظت میوگلوبین، توده میتوکندریایی و آنزیم­هایی که بخشی از سازگاری تمرین هستند، استفاده می­شوند. احتمال دوم آن است که تمرینات ورزشی باعث افزایش حجم پلاسما می­شود، اما سلول­های قرمز خون و میوگلوبین نسبت به پلاسما افزایش نمی­یابند(5).
    ورزشکاران در مقایسه با افراد کم­تحرک بیشتر در معرض خطر ابتلا به کم­خونی هستند. زیرا از نظر تغذیه­ای آهن کافی مصرف نمی­کنند و از طرفی میزان بیشتری آهن از دست می­دهند(6). دسندورف و همکاران تخلیه آهن 10 و 20 درصدی را به ترتیب در مردان و زنان ورزشکار گزارش کردند(7). فریتین نیز پروتئین کلیدی است که آهن را در مناطق خاص نظیر کبد و مغز استخوان ذخیره می­کند. دریافت ناکافی آهن، مشکلات سوء­ جذب آن و یا چرخه ماهانه­ سنگین، موجب تخلیه­ آهن از ذخایر فریتین می‌گردد. شواهد نشان می­دهد فعالیت ورزشی می­تواند بر سطح فریتین سرم نیز تأثیر داشته باشد. کانادو به دنبال تمرین هوازی، کاهش معنا­دار فریتین و آهن سرم را مشاهده نمود(8). هم­چنین گری و همکاران متعاقب 12 هفته تمرین هوازی، عدم تغییر معنا­دار غلظت فریتین سرم و افزایش معنا­دار آهن سرم را گزارش کردند(9). از طرفـی
گائینی با مطالعه روی 90 دانش­آموز دبیرستانی نشان داد تمرین ورزشی نتوانست تغییر معنا­داری در سطح این عوامل ایجاد کند(10). کندی و همکاران نیز متعاقب تمرینات هوازی با شدت 50 تا 65 درصد و حداکثر ضربان قلب، افزایش معنا­­دارHb و RBC را گزارش کردند در حالی که سایر شاخص­های هماتولوژیکی تغییر معنا­داری نشان نداد(11). از سویی دیگر، طلایی و همکاران در بررسی اثر تمرینات دایره­ای، افزایش معنا­دار در WBC و  Pltو کاهش معنادار در Hb ، RBC و Hct را مشاهده کردند(12). با این وجود در مقایسه­ای که یالسین و همکاران در بررسی اثر رابطه مدت، شدت و نوع تمرین انجام دادند، تغییر معناداری گزارش نکردند(13).
    از پیشینه تحقیق چنین برمی­آید که تمرینات هوازی با شدت­های مختلف اثرات متفاوتی بر شاخص­های هماتولوژیکی، آهن و فریتین دارند. اغلب تحقیقات روی جوانان و ورزشکاران صورت پذیرفته و آزمودنی­های پژوهش حاضر(میانسال و غیرفعال) و هم­چنین پاسخ­های مزمن و طولانی­مدت تمرین کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. از طرفی رابطه بین تمرین هوازی و شاخص­های هماتولوژیکی کاملاً مشخص نیست و تناقض­های فراوانی وجود دارد. لذا با توجه به ضرورت آهن برای بانوان و با عنایت به اهمیت تمرینات هوازی و استفاده روزافزون این نوع تمرینات به منظور ارتقای سلامت جسمانی، انجام چنین پژوهشی ضروری به نظر می­رسد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی پاسخ شاخص­های هماتولوژیکی و تغییرات آهن و فریتین متعاقب شش ماه تمرین هوازی بود.
 
مواد و روش‌ها
    پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی دو گروهه تصادفی بود که با طرح پیش­آزمون و پس­آزمون انجام شد. نمونه آماری تحقیق شامل 19 نفر از کارکنان زن میانسال و غیر فعال دانشگاه فردوسی مشهد بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. معیارهای ورود به تحقیق شامل سالم بودن براساس پرسش­نامه تندرستی، عدم مصرف دارو، عدم یائسگی، عدم استعمال دخانیات و عدم شرکت در هیچ برنامه تمرینی حداقل شش ماه پیش از شرکت در برنامه تمرینات این تحقیق بود. جهت کسب مجوز معتبر در راستای برگزاری تحقیق، رضایت­نامه شرکت در طرح تحقیقاتی از آزمودنی­ها اخذ شد. قبل از شروع مراحل عملیاتی تحقیق در خصوص شیوه و چگونگی انجام مراحل تحقیق به آزمودنی­ها آگاهی نسبی داده شد. آزمودنی­ها پس از معاینه قلبی- عروقی، اندازه‌گیری فشار خون و ثبت الکتروکاردیوگرام توسط پزشک متخصص، مجوز ورود به طرح را کسب کردند. با در نظر گرفتن توان آزمون 8/0 و آلفای معادل 05/0، حداقل ضریب تغییرات 2% و تفاوت 35 درصدی سطوح پایه در دو گروه، با استفاده از معادله برآورد حجم نمونه فلیس، اندازه نمونه برای هر گروه 12 نفر به دست آمد. در نهایت پس از ریزش تعدادی از آزمودنی­ها، به تعداد 11 نفر در گـروه تجربـی و 8 نفـر در گـروه کنترل تقلیل یافت.
    در تحقیق حاضر 48 ساعت پیش از شروع تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، داده­ها جمع­آوری شدند. از آزمودنی­ها خواسته شد تا حداقل از 12 ساعت قبل از خونگیری چیزی میل نکنند و ناشتا باشند. خونگیری به میزان 5 میلی­لیتر خون از سیاهرگ آنتی‌کوبیتال و توسط تکنسین آزمایشگاه انجام شد. اندازه‌گیری آهن و فریتین از سرم خون و با استفاده از کیتBTM 5530  ساخت کشور ایران برای آهن و کیت Super Ferritin ساخت کشور ژاپن برای فریتین انجام شد. پس از آن RBC، WBC، Hb، Hct، Plt، MCHC وMCV با استفاده از ضدانعقاد EDTA و توسط دستگاهCell Counter (20/15 IVB = 1000K- سیس‌مکس) ساخت کشور ژاپن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    تمامی آزمایش‌ها توسط پزشک متخصص آزمایشگاه انجام پذیرفت. هم‌چنین نمایه توده بدن با استفاده از فرمول وزن بدن(کیلوگرم) تقسیم بر مجذور قد(متر) به دست آمد.
    دستورالعمل تمرینی شامل تمرینات هوازی به مدت 6 ماه، در هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه بود. برنامه تمرین شامل راه رفتن و دویدن آهسته و حرکات ایروبیک با آهنگ یکنواخت و با شدت 65%-55% HRR (Heart Rate Reserve) بود. مداخله تمرینی با مربیگری و نظارت دو تن از کارشناسان ارشد تربیت بدنی خواهران، در سالن امام رضای دانشگاه فردوسی مشهد و به صورت گروهی انجام گرفت. شدت تمرین به وسیله ضربان سنج(پلار، فنلاند) که به آزمودنی­ها متصل بود، کنترل می­شد. هم چنین گروه کنترل در طول دوره تحقیق هیچ فعالیتی نداشتند و غیر فعال بودند.
    در تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی برای ارائه شاخص­های مرکزی و پراکندگی، از آزمون شاپیرو- ویلک برای طبیعی بودن داده­ها، از آزمون لون برای بررسی همگن بودن گروه­ها و جهت بررسی اثر تمرین بر متغیرهای تحقیق از آزمون t مستقل و برای بررسی تفاوت­های درون گروهی از آزمون t همبسته استفاده شد. کلیه عملیات آماری با استفاده از نرم افزار 18SPSS انجام گرفت و سطح معنا­داری 05/0 p< در نظر گرفته شد.
 
یافته‌ها
    شرکت­کنندگان در این مطالعه دارای میانگین سنی 3/3 ± 2/42 سال و قد 5/5 ± 2/155 سانتی­متر بودند. از نظر متغیرهای مداخله­گر(سطوح آهن، فریتین و شاخص­های هماتولوژیک) دو گروه تفاوت آماری معنا­داری نداشتند (جدول 1).
    لذا دو گروه با هم همگن بودند. نتایج آزمون آماری t-student همبسته نشان داد که در گروه تجربی سطوح پلاکت افزایش و سطوح آهن و فریتین کاهش معناداری داشته است؛ اما گروه کنترل تغییر معناداری نشان نداد(به ترتیب(008/0 p=) و (017/0 p=)). این نتیجه نشان می‌دهد که مداخله تمرینی توانسته است بر تعداد برخی از شاخص­های مورد مطالعه تاثیر بگذارد. هم ­چنین نتایج حاصل از آزمون آماری t-student مستقل نشان داد تغییرات میانگین­های بین­گروهی آهن، فریتین و پلاکت  معنا­دار بوده است[r1] (جدول 2)(به ترتیب(015/0 p=)، (026/0 p=) و (033/0 p=)). سایر شاخص­های مورد بررسی تغییر معنا­داری نداشته‌اند.
 
 

جدول 1: شاخص‌های توصیفی آزمودنی‌ها و نتایج آزمون‌های همگنی
 
اندازه‌های تن سنجی گروه‌ها میانگین ± انحراف معیار آزمون لون آزمون شاپیرو ویلک
سن (سال) تجربی 7/3 ± 2/41 128/0 321/0
کنترل 9/2 ± 2/43
قد (سانتی‌متر) تجربی 4/5 ± 3/155 919/0 844/0
کنترل 7/5 ± 2/155
وزن (کیلوگرم) تجربی 8/5 ± 8/64 210/0 265/0
کنترل 8/7 ± 3/63
نمایه توده بدن
(کیلوگرم/  مترمربع)
تجربی 8/2 ± 9/26 990/0 471/0
کنترل 6/2 ± 4/25
 
جدول 2: مقایسه تغییرات میانگین‌های درون گروهی و بین گروهی آهن و فریتین و شاخص‌های هماتولوژیکی در گروه کنترل (8 n=) و تجربی(11 n=)
 
متغیرها گروه‌ها قبل از مداخله
(میانگین ± انحراف معیار)
بعد از مداخله
(میانگین ± انحراف معیار)
p
درون گروهی
p  بین گروهی
(بعد از مداخله)
آهن
(میکروگرم در دسی‌لیتر)
کنترل 05/10 ± 85/89 73/8 ± 14/90 228/0 015/0
تجربی 35/11 ± 66/92 43/9 ± 1/79 008/0
فریتین
(نانوگرم در دسی‌لیتر)
کنترل 22/4 ± 06/27 42/3 ± 36/25 063/0 026/0
تجربی 11/4 ± 33/28 64/3 ± 82/21 017/0
RBC
(میلیون در میلی‌متر مکعب)
کنترل 554/0 ± 89/4 739/0 ± 87/4 457/0 338/0
تجربی 367/0 ± 88/4 299/0 ± 68/4 310/0
WBC
(هزار در میلی‌متر مکعب)
کنترل 140/1 ± 15/6 797/0 ± 98/5 525/0 239/0
تجربی 983/0 ± 39/6 272/1 ± 53/6 284/0
Hb
(گرم در دسی‌لیتر)
کنترل 42/1 ± 48/13 34/1 ± 10/13 193/0 655/0
تجربی 04/1 ± 30/13 17/1 ± 94/12 214/0
Plt
(در هر میکرو میلی‌متر)
کنترل 7/34743 ± 0/258375 9/40177 ± 0/253625 892/0 033/0
تجربی 3/55789 ± 6/251363 3/65944 ± 3/267636 045/0
Hct
(درصد)
کنترل 98/2 ± 21/38 42/2 ± 95/37 477/0 095/0
تجربی 34/2 ± 80/39 37/2 ± 16/40 381/0
MCHC
(گرم بر دسی‌لیتر)
کنترل 81/1 ± 60/32 08/2 ± 83/31 271/0 151/0
تجربی 00/2 ± 14/33 10/2 ± 64/32 238/0
MCV
(فمتولیتر)
کنترل 20/11 ± 07/89 79/10 ± 21/88 496/0 201/0
تجربی 30/8 ± 71/91 13/7 ± 56/90 333/0


بحث
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مداخله تمرینی ایروبیک با شدت 55% تا 65% ضربان قلب ذخیره، باعث کاهش معنا­دار سطح آهن و فریتین و نیز افزایش معنا­دار Plt در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شده است. این کاهش سطح سرمی آهن با نتایج مطالعه میکالیس و نوویلا هم­خوانی دارد(15، 14). در حالی که با نتایج مارتینز و همکاران و پومپانو و همکار هم­خوانی ندارد(16، 6). در مطالعه مارتینز و همکاران پاسخ حاد تغییرات آهن به تمرینات دوچرخه‌‌سواری مورد بررسی قرار گرفت و علت این مغایرت در نتایج می­تواند تفاوت در نوع سازگاری ایجاد شده نسبت به تمرین و تفاوت در مداخله تمرینی اعمال شده باشد. از سویی دیگر نشان داده شده است در ورزش‌هایی مانند دویدن نسبت به تمریناتی که در آن وزن بدن تحمل نمی­شود(مانند دوچرخه­سواری)، تخریب گلبول­های قرمز خون به دلیل برخورد مداوم پاها با زمین بیشتر بوده و به دنبال آن میزان آهن کاهش می­یابد(17). لذا در مطالعه مارتینز و همکاران این نتیجه دور از انتظار نیست. در مطالعه پومپانو و همکار نیز مداخله تمرینی با شدت 85-75 درصد ضربان قلب بیشینه اعمال شد و این عامل می­تواند دلیل مغایرت نتایج مطالعه ایشان با نتایج پژوهش حاضر باشد. فقر آهن ایجاد شده متعاقب ورزش‌های استقامتی عموماً به دلیل کاهش جذب روده­ای آن می‌باشد(18). توجیه احتمالی دیگر کاهش مقدار آهن بر اثر ورزش این است که ورزشکاران هنگام دویدن حدود 4/0 میلی­گرم آهن به همراه یک لیتر عرق از دست می‌دهند. این حالت در شرایط فعالیت در هوای گرم به دلیل افزایش میزان تعریق افزایش می­یابد(14). برخی از پژوهشگران خاطر نشان ساخته­اند که مواد با اندازه مولکولی کوچک نظیر قندها، آدنوزین­تری فسفات(ATP) و احتمالاً اسیدهای آمینه به عنوان دفع­کننده­های آهن عمل می­کنند. در هنگام انجام ورزش­های استقامتی، گلیکوژنولیز در بدن افزایش یافته و باعث آزاد شدن قند کبد به درون عروق خونی می‌گردد تا به نوبه خود به تولید بیشتر ATP در چرخه کربس کمک نماید. لذا سطح قند خون به دلیل افزایش هورمون رشد، گلوکاگن، تیروکسین و اپی­نفرین در جریان ورزش افزایش می­یابد و این احتمال وجود دارد که از طریق مکانیسم­های ویژه­ای موجب دفع بیشتر آهن شوند(19). هم­چنین در جریان ورزش­های هوازی به دلیل برخورد مداوم پاها با سطح زمین و شکسته شدن گلبول‌های قرمز و هموگلوبین، بخشی از آهن سرم از بین می­رود. به نظر می­رسد علت کاهش معنا­دار آهن در این تحقیق نیز همین عامل بوده است(8).
    بر اساس نتایج این پژوهش سطح فریتین سرم نیز به طور معنا­داری کاهش یافت. این یافته با نتایج علی­کرمی و همکاران، فالون و همکاران هم­خوانی دارد و با نتایج طیبی و همکاران مغایر می­باشد(22-20). علی ­کرمی و همکاران در مطالعه خود پاسخ طولانی‌ مدت فریتین سرم را به یک دوره تمرینات ایروبیک با شدت متوسط مورد بررسی قرار دادند. هم­خوانی نتایج ایشان با پژوهش حاضر را می­توان تشابه در نوع، شدت و مدت مداخله تمرینی دانست. آزمودنی­های مطالعه طیبی و همکاران کشتی­گیران جوان و نخبه بودند؛ لذا می­توان دلیل این مغایرت نتایج را تفاوت در سن، جنس و سطح آمادگی آزمودنی­ها دانست. اکثر پژوهشگران احتمال داده­اند که همولیز درون عروقی مسئول کاهش فریتین سرم در حین فعالیت­های ورزشی است. به این صورت که در جریان پدیده همولیز درون عروقی، هموگلوبین از سلول همولیز شده آزاد می­شود و توسط هاپتوگلوبین به کبد منتقل شده و آهن هموگلوبین از طریق ادرار یا عرق  دفع می­شود. در نهایت ذخایر آهن تخلیه و در نتیجه فریتین سرم پایین می‌آید. در افرادی که به فعالیت‌های هوازی می­پردازند پدیده همولیز درون عروقی بسیار شایع است؛ زیرا غلظت هاپتوگلوبین رابطه معکوس با مسافت دویدن، زمان اجرای تمرین و طول دوره تمرین دارد. این امر احتمال وجود یک رابطه نزدیک بین همولیز درون عروقی و کاهش ذخایر آهن بدن را نشان می­دهد. همولیز در دیواره عروق، کف پاها که با زمین برخورد دارند و حتی در دریچه­های قلبی رخ می‌دهد و گلبول­های قرمز پیر و شکننده را دچار نابودی می­کند(21). افزایش درجه حرارت بدن، بالا رفتن  فشار خون و انقباض عضلانی نیز موجب همولیز درون­رگی می‌شود که باعث برخورد بیشتر بـا دیـواره رگ­هـا و افزایـش شکستن و از بین رفتن آن‌ها
می‌گردد. عدم جایگزینی آهن‌ از دست رفته از طریق تغذیه، باعث شده در نهایت بدن از آهن  ذخیره شده(فریتین) استفاده کند که این خود منجر به کاهش فریتین می‌شود(24، 23). این عامل می­تواند دلیلی بر کاهش فریتین مطالعه حاضر باشد.
    نتایج تحقیق حاضر هم­ چنین نشان می­دهد که شاخص Plt افزایش معنا­دار داشته است. این یافته با نتایج بشافات و همکاران هم­سو و با نتایج آندریچاک و همکار مغایر است(26، 25). سایر شاخص­های هماتولوژیکی بدون تغییر معنا­داری باقی ماندند. این یافته­ها با نتایج کلمنت و همکاران هم­­سو و با نتایج هیویی و همکاران مغایر می‌باشد(27، 24). علت ناهم‌خوانی این یافته­ها با نتایج محققان ذکر شده می­تواند تفاوت در نوع مداخله تمرینی، نوع سازگاری و آزمودنی­ها باشد. پلاکت­ها در شرایط محرک و استرس­زا مانند انجام فعالیت بدنی تولید و ساخته می­شوند. افزایش تعداد پلاکت­ها در ورزش به دلیل رهایی پلاکت­های جدید از بستر عروق طحال، مغز استخوان و دیگر ذخایر پلاکت در بدن می­باشد. ترشح اپی­نفرین متأثر از شدت تمرین موجب انقباض قوی طحال(جایی که حدود یک سوم پلاکت­های بدن در آن ساخته می­­شود) می­گردد. این مکانیسم می­تواند دلیل افزایش میزان پلاکت در ورزش را توضیح دهد (28). همان­طور که اشاره شد سایر شاخص­های هماتولوژیکی تغییر معنا­دار نداشته­اند[r2] . به طور معمول پس از ورزش­های استقامتی شدید و تمرینات طولانی مدت، حجم پلاسما افزایش می­یابد. افزایش حجم پلاسما در اکثر موارد با کاهش Hct و تعداد RBC همراه است(26). جابه­جایی مایعات و پروتئین­های موجود در خون، در هنگام تمرینات، ممکن است تغییرات حجم پلاسما در دوره بازگشت به حالت اولیه را تعدیل کند. این تغییرات می­تواند شامل رقیق شدن یا غلیظ شدن خون شود که این حالت به نوع تمرین، شدت و محدودیت­های تمرین وابسته است. در اکثر مواقع به طور سیستماتیک، زمانی که تمرین در شرایط آب و هوایی خیلی گرم انجام شود، طبعاً افزایش غلظت خون پدیدار می­گردد که پاسخ غالب به این شرایط است. مکانیـسم افــزایش غلظت خون در این شرایط، نه تنها ناشی از کاهش مایعات بوده(که خود به دلیل افزایش عرق کردن است)، بلکه عمدتاً به سبب توزیع مجدد جریان خون و نیروی محرکه مبادله خون در شبکه­های مویرگی است؛ به عنوان نمونه می­توان به تغییرات فشار هیدرواستاتیکی و افزایش فشار تورمی بافت­های فعال اشاره کرد(29). مداخله تمرینی تحقیق حاضر با شدت متوسط و در دمای 27-25 درجه سانتی­گراد انجام پذیرفت؛ لذا حصول نتایج فوق دور از انتظار نیست[r3] .
    لکوسیتوز(افزایش تعداد WBC) نیز از مواردی است که به دنبال تمرینات با شدت بالا اتفاق می­افتد و علت آن عمدتاً به دلیل فعال شدن محور هیپوفیز- هیپوتالاموس-آدرنال و رهایش کورتیکواستروئیدها در خلال تمرین ورزشی می­باشد(30). لذا به نظر می­رسد مداخله تمرینی تحقیق حاضر(با شدت متوسط) نتوانسته است تغییر معناداری در تعداد WBC ایجاد نماید. محدودیت­های تحقیق حاضر عبارت بود از تفاوت­های فردی و تمرین‌پذیری آزمودنی­ها و کم بودن حجم نمونه؛ که سعی شد با تخصیص تصادفی افراد به دو گروه تجربی و کنترل از شدت اثر آن‌ها کاسته شود.
 
نتیجه‌گیری
    افزایش تعداد پلاکت­ها می­تواند نشان­دهنده افزایش احتمال فعال شدن و تجمع پلاکتی باشد. فعال شدن پلاکتی نقشی محوری در تشکیل ترومبوز شریانی دارد. با این حال گزارش‌های موجود از تشکیل ترومبوز شریانی به دنبال فعالیت ورزشی نادر است. پیشنهاد می­شود افراد مستعد/مبتلا به بیماری­های قلبی- عروقی برای به حداقل رساندن خطر بهتر است فعالیت­های ورزشی منظم را با شدت پایین تا متوسط انجام داده و از انجام فعالیت­های شدید جسمانی دوری گزینند. از سویی دیگر از آن جایی که در این مطالعه سطح آهن و فریتین سرم کاهش یافت، پیشنهاد می­شود که تمرینات هوازی با کفش مناسب، در محیطی مناسب و همراه با تغذیه کامل و بهره­مندی از آهن در رژیم غذایی باشد تا آثار سوء ورزش به حداقل برسد. هم­چنین پیشنهاد می­شود در تحقیقات آتی مشابه، تغذیه با دقت بیشتری کنترل شود.
تشکر و قدردانی 
    این تحقیق برگرفته از طرح با کد کارآزمایی بالینی IRCT201010034859N1 می­باشد. در پایان از حمایت­های
دانشگاه فردوسی مشهد، تمامی مربیان و اساتید دانشکده علوم ورزشی این دانشگاه و بانوانی که در این پژوهش شرکت نمودند، قدردانی می­گردد.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: هماتولوژي
انتشار: 1396/10/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهشی خون می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Scientific Journal of Iran Blood Transfus Organ

Designed & Developed by : Yektaweb