اثر درمان شناختی ـ رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی
زیبا برقی ایرانی1،سهیلا دهخدایی2، احمد علیپور3
چکیده سابقه و هدف بیماری هموفیلی، از جمله بیماریهای مزمن و نوعی اختلال در انعقاد خون است که به واسطه کمبود فاکتورهای انعقادی، شخص را در معرض انواع مشکلات جسمانی قرار میدهد. این امر بر بسیاری از جنبههای زندگی بیمار اثرگذار است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد در پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی در شهر اصفهان سال 1396 بود. مواد و روشها این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. به منظور اجرای پژوهش، 60 نفر از بیماران هموفیلی به صورت هدفمند مبتنی بر ملاکهای ورود و خروج انتخاب و در سه گروه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای ادراک بیماری بردبنت، کیفیت زندگی(SF-36) و پرسشنامه پیروی درمان ماریسکی بود. محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار 22 SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافتهها نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات دو گروه درمان شناختی-رفتاری و گروه کنترل در سه متغیر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی معنادار بود(05/0 p<). تفاوت بین میانگین نمرات دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل در سه متغیر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی نیز معنادار بود(05/0 p<). نتیجه گیری نتایج نشان داد که میتوان از دو درمان شناختی ـ رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران هموفیلی استفاده نمود. کلمات کلیدی:هموفیلی، درمان پذیرش و تعهد، پیروی از درمان، کیفیت زندگی
تاریخ دریافت: 15/2/97 تاریخ پذیرش: 3 /6/98
1- مؤلف مسئول: دکترای روانشناسی ـ استادیار دانشگاه پیام نور ـ تهران ـ ایران ـ کدپستی: 1461073928 2- دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت ـ دانشگاه پیام نور ـ تهران ـ ایران 3- دکترای روانشناسی ـ استاد دانشگاه پیام نور تهران ـ تهران ـ ایران
مقدمه یک درصد از جمعیت جهان درگیر اختلالات انعقادی هستند که شایعترین آنها، هموفیلی است. بیماری هموفیلی از دسته بیماریهای مزمن است که به واسطه کمبود فاکتورهای انعقادی،شخص را در معرض انواع مشکلات جسمانی قرار میدهد(1). بروز هموفیلی نوع A ، 1 نفر در هر 5000 و نوع B ، 1 نفر در هر 50000 تولد پسر برآورد شده است و این میزان در نژادهای مختلف تفاوتی ندارد(2). طبق برآورد فدراسیون جهانی هموفیلی، در حدود 400000 نفر در جهان به این بیماری مبتلا هستند(3). براساس آمار انجمن هموفیلی در ایران، حدود 12 هزار نفر به اختلالات انعقادی دچار هستند و از این میزان 6 هزار و 500 نفر هموفیلی دارند؛ که استان تهران با آمار بالغ بر 1800 نفر دارای بیشترین تعداد مبتلایان میباشد(4). این بیماری میتواند تمامی ابعاد زندگی فرد و خانواده وی را تحت تاثیر قرار دهد. بنا به ماهیت بیماری، خونریزیهای تکرار شونده خود به خودی و یا با کوچکترین ضربه، میتواند بر جسم و روح بیمار تاثیر گذارد. هم چنین درمان و هزینههای هنگفت آن، مسأله امنیت سلامت فرآوردههای خونی به خصوص فاکتورهای انعقادی که به طور جدی بیماران و خانوادههای آنان را در معرض ابتلا به انواع بیماریهای ویروسی قرار میدهد(5).پیروی از درمان در بیماران مزمن به خصوص بیماران هموفیلی موضوعیاستکهاز دیربازمطرح بوده است؛ چرا کهعدمپیرویهموارهیکمشکلمهموچند وجهیدرحوزهسلامتمحسوبمیگردد(6). همکاری ضعیف در درمان، هم برای بیماران و هم برای سیستمهای ارائهکننده مراقبتهای مرتبط با سلامت، زنگ خطر محسوب میشود؛ زیرا از منظر بالینی، عدم پیروی از درمان سبب کاهش اثرات مفید درمانی، علائم و نشانهها، افزایش عوارض و افزایش میزان بستری و یا حتی مرگ میگردد(7). به طوریکهداشتنتصوریغلطدربارهبیماریمیتواندبه پیرویضعیفترمنجرشود(8). به علاوهبرخیمطالعهها نشاندادهاند،درکمنفیازوضعیتبیماری با عدم پیروی از درمان،ناتوانیبیشتردرآینده، کاهشسرعتبهبود وکیفیتزندگیپایینتر همـراه است(9). هم چنین عوارض بیماری ودرمانازجملهدردوخونریزی،خطرهپاتیت وایدز،اضطرابوافسردگیوایزولهشدن،باافزایشسن بیشتر میشودومنجربهکاهشکیفیتزندگیبیمارانمیگردد(10). کیفیتزندگییکساختارذهنیمتغیرو شاملخصوصیاتجسمی،روانیواجتماعیاست و کیفیتزندگیمرتبط باسلامت،زیرمجموعهایازمفهوم کلیکیفیتزندگیاستکه توسطبیمارییادرمانتأثیر پذیرفتهاستوشاخصمهمیدر ارزشیابیدرمانهاو مراقبتهاست(12، 11). مطالعههای گذشتهنشانمیدهند که کیفیتزندگیبیمارانهموفیلینسبتبهافرادسالمپایینتر است(13). بنابراین انجاممداخلاتیدرراستای بهبودپیروی بیماران هموفیلیازدستوراتمراقبتی، ادراک بیماری و در نهایت افزایش کیفیت زندگی ضروری به نظر میرسد(14). بر اساس جست و جوهای انجام شده، پژوهشی کهبه طراحیو اقدام مداخلاتی در زمینه بهبود وضعیت روان شناختی بیماران هموفیلی باشد، تاکنون انجام نشده است؛ لیکن در بررسی سایر بیماریهای مزمن نشان داده اند، مداخله شناختی ـ رفتاری(cognitive behavior therapy) در بهبود پیروی از درمان بیماران، ادراک بیماری و کیفیت زندگی مؤثر بوده است(19-15). درمان شناختی-رفتاری، نوعی روان درمانی است که به بیماران کمک میکند تا به درک افکار و احساساتی که بر روی رفتارشان تاثیر میگذارد، نائل گردند. این درمان کوتاه مدت است و در خلال درمان، فرد یاد میگیرد که چگونه الگوهای فکری مخرب یا مزاحمی که دارای تاثیر منفی بر روی رفتارش هستند را شناسایی و تغییر دهد(18). هم چنین امروزه درمانگران بانسلسوم درمانها مواجهاندوآنهارامیتوان تحت مدلهای مبتنی بر پذیرش، درمان مبتنی بر ذهن آگاه (based cognitive therapy mindfulness)و درمان پذیرش و تعهد (acceptance and commitment therapy) برشمرد(20). درمان مبتنی بر ﭘﺬﻳﺮش و ﺗﻌﻬﺪ درمانی ﻳﻚ روﻳﻜﺮد ﺑﺎﻓﺖﮔﺮا اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻊ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻣﻲﭘﺮدازد ﺗﺎ اﻓﻜﺎر و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد را ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻻزم ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﻮد(21). در درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مثـال و تشبیـه تـلاش میشـود تا فرد بدون اجتنـاب از افکـار و احساسـات نـاراحت کننـده بـا روش متفاوتی، وضعیت زندگی خود را بهبود دهد. هدف این شیوه درمانی، کمک به مراجع برای دستیابی به یک زندگی ارزشمندتر و رضایتبخشتر از طریق افزایش انعطافپذیری روانشناختی و نه تمرکز صرف بر بازسازیهای شناختی است(22). پژوهشها بر اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر بهبود فعالیتهای خود مراقبتی، ادراک بیماری و کیفیت زندگی تاکید میکنند(27-23). دو فرضیه پژوهش عبارتند از: 1- درمان شناختی - رفتاری بر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی تاثیر معناداری دارد. 2- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی تاثیر معناداری دارد.
مواد و روشها این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل و دوره پیگیری بود که طی آن تاثیر متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری) بر متغیرهای وابسته (پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی) در بیماران هموفیلی شهر اصفهان در سال 1396 بررسی شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران هموفیلی شهرستان اصفهان که در کانون هموفیلی دارای پرونده بیماری بودهاند و تعداد آنها جمعاً 610 نفر هستند، بود. تعداد 60 نفر به روش نمونهگیری هدفمند مبتنی بر ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و در 3 گروه 20 نفره گمارده شدند. ملاکهای ورود به پژوهش شامل: حداقل سن 18 سال، سواد خواندن و نوشتن و ملاکهای خروج شامل دوجلسه غیبت متوالی یا غیر متوالی، ابتلا به سایر بیماریهای جسمی، عدم همکاری و تمایل به شرکت در پژوهش بود. پس از این که پیش آزمون سه پرسشنامه پژوهش (پرسشنامههای کیفیت زندگی، پیروی درمان و ادراک بیماری) بر روی شرکتکنندگان اجرا شد؛ برای گروه آزمایش اول 10 جلسه 90 دقیقهای درمان شناختی- رفتـاری و بـرای گــروه آزمایش دوم، 10 جلسه 90 دقیقهای درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش اجرا گردید. در این دوره 5/1 ماهه گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند، اما به منظور رعایت اخلاق پژوهش بعد از اتمام پژوهش برای آنها دو جلسه شیوههای ارتباط مؤثر برگزار گردید. پس از پایان جلسه دهم، گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پسآزمون به سه پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند و 45 روز بعد پیگیری اجرا شد. پرسشنامههای پژوهش عبارتند از: الف) پرسشنامه پیروی از درمان: به منظور ارزیابی پیروی از درمان از پرسشنامه پیروی ماریسکی(1992) که شامل 9 سؤال 5 گزینهای میباشد، استفاده شد. در این ابزار سؤالات به گونهای طراحی شدند که امتیازات بالاتر به معنی پیروی بیشتر میباشد به این ترتیب امتیازات(1-0) نشاندهنده پیروی ضعیف و(4-3) نشاندهنده پیروی خوب میباشد. در تحقیقات مختلف روایی و پایایی مناسبی از این پرسشنامه گزارش شده است(28). ب) پرسشنامه ادراک بیماری: فرم پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری، یک پرسشنامه 9 سؤالی است که برای ارزیابی تجسم عاطفی و شناختی بیماری طراحی شده است. سؤالها به ترتیب پیامدها، طول مدت، کنترل شخصی، کنترل درمان، ماهیت، نگرانی، شناخت بیماری، پاسخ عاطفی و علت بیماری را میسنجند. دامنه نمرات 8 سؤال اول از 1 تا 10 است. سؤال 9 پاسخ باز بوده و سه علت عمده ابتلا به بیماری را به ترتیب مورد سؤال قرار میدهد. در تحلیل نهایی توصیه شده است که هر یک از زیر مقیاسها به طور جداگانه مورد تحلیل قرار گیرند. آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه 80/0 و ضریب پایایی بازآزمایی به فاصله 6 هفته برای سؤالات مختلف، از 42/0 تا 75/0 گزارش شده است. روایی همزمان مقیاس با پرسشنامه ادراک بیماری تجدید نظر شده در نمونهای از بیماران مبتلا به آسم، دیابت و بیماران کلیوی، نشاندهنده همبستگی زیر مقیاسها از 32/0 تا 63/0 میباشد. هم چنین همبستگی نمرات زیر مقیاسهای مقیاس مذکور با خودکارآمدی خاص بیماران مبتلا به آسم 47/0 تا 53/0 بـه دست آمد. روایی تفکیکی پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری از طریـق مقایسـه نمـرههای بیماران مبتلا به دیابت، آسم، درد
جدول 1: خلاصه جلسات درمان شناختی ـ رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
قفسه سینه و سرماخوردگی محاسبه شد و مورد تأیید قـرار گرفت(29). ج) پرسشنامه کیفیت زندگی: هدف از این پرسشنامه، ارزیابی کیفیت زندگی از ابعاد مختلف کارکرد جسمی، اختلال نقش به خاطر سلامت جسمی، اختلال نقش به خاطر سلامت هیجانی، انرژی/خستگی، بهزیستی هیجانی، کارکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی) میباشد. دارای ۳۶ سؤال است و از ۸ زیر مقیاس تشکیل شده و هر زیر مقیاس متشکل از ۲ الی ۱۰ ماده است. از ادغام زیر مقیاسها دو زیر مقیاس کلی با نامهای سلامت جسمی و سلامت روانی به دست میآید. در این پرسشنامه نمره پایینتر نشاندهنده کیفیت زندگی پایینتر است و برعکس. برای به دست آوردن دو زیر مقیاس کلی سلامت جسمی و سلامت روانی به این صورت عمل میشود که زیر مقیاس سلامت جسمی؛جمع زیر مقیاسهای کارکرد جسمی، اختلال نقش به خاطر سلامت جسمی، درد و سلامت عمومی میباشد. زیر مقیاس سلامت روانی؛ جمع زیر مقیاسهای اختلال نقش به خاطر سلامت هیجانی، انرژی/خستگی، بهزیستی هیجانی و کارکرد اجتماعی است. آزمون پایایی با استفاده از روش آماری همخوانی داخلی در مورد مقیاسهای پرسشنامه با تعیین ضریب آلفای کرونباخ برابر 70/0 گزارش شده است. آزمون روایی با استفاده از روش آماری گروههای شناخته شده نیز انجام شده است. آزمون روایی همگرایی نیز به منظور بررسی فرضیات اندازهگیری با استفاده از همبستگی هر سؤال با مقیاس فرضیهسازی شده آن انجام شده است. اندازه ضریب همبستگی پیرسون برابر 4/0 و بیشتر مطلوب در نظر گرفته شده است(30). همچنین خلاصه جلسات درمان شناختی رفتاری و جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در جدول ارائه شده است(جدول 1). محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار 22 SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در سطح توصیفی میانگین و انحراف معیار ارائه شد و در سطح استنباطی نیز در راستای فرضیههای پژوهـش از تحلیـل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده گردید. یافتهها در بـررسی اطـلاعـات دمـوگرافیـک، میانگیـن ســن شرکتکنندگان گروه آزمایش(1) که تحت درمان شناختی رفتاری بودند 55/40 سال، میانگین سن گروه آزمایش(2) با اعمال درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، 25/41 سال و در نهایت میانگین سن گروه کنترل 65/40 سال بود. در گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری، 5 نفر زیر دیپلم، 10 نفر دیپلم و 5 نفر دارای مدرک کارشناسی، در گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 11 نفر زیر دیپلم، 4 نفر دیپلم، 4 نفر دارای مدرک کاردانی و 1 نفر دارای مدرک کارشناسی، و در گروه کنترل، 4 نفر زیر دیپلم، 7 نفر دیپلم، 3 نفر دارای مدرک کاردانی و 6 نفر دارای مدرک کارشناسی بودند. میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نمره پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در گروههای آزمایش و کنترل در جدول ارائه شده است(جدول 2). نتایج این جدول نشان میدهد که نمرات پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در مرحله پسآزمون افزایش داشته و در دوره پیگیری نیز همچنان ماندگار بوده است. در ادامه به منظور بررسی تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر باید بیان نمود که پیشفرضهای طبیعی بودن دادهها از طریق آزمون شاپیرو- ویلک، پیشفرض تساوی واریانسها از طریق آزمون لوین و پیشفرض یکسانی ماتریس کواریانس متغیرهای وابسته از طریق آزمون باکس بررسی و بر قرار بود؛ لیکن آزمون ماچلی جهت بررسی ماتریس کوواریانس خطای مربوط به متغیرهای وابسته، برای متغیرهای پژوهش بر قرار نبود و در نتیجه از آزمون گرینهاوس گیسر استفاده شد. با توجه به معنادار بودن تعامل عامل با گروه در سه متغیر پیروی از درمان(001/0 p= ، 82/35 F=)، ادراک بیماری (001/0 p= ، 40/7 F=) و کیفیت زندگی(001/0 p= ، 96/9 F=) و با توجه به معنادار بودن منبع گروه در هر سه متغیر پیروی از درمان(023/0 p= ، 63/5 F=) ، ادراک بیماری(003/0 p=، 95/9 F=) و کیفیت زندگی(044/0 p=، 34/4 F=)، میتوان گفت تفاوت معناداری بین گروه آزمایشی شناختی و رفتاری و گروه کنتـرل بـرای هـر سـه
جدول 2: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نمرات پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در سه گروه
جدول 3: تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر روی نمرات پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی
جدول 4: تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی نمرات پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت
متغیر پژوهش وجود دارد(جدول 3)(05/0 p<). مقدار اندازه اثر منبع بین گروهی نشان میدهد که 9/13% از تفاوت افراد در پیروی از درمان، 1/22% از تفاوت در ادراک بیماری و 3/10% از تفاوت در کیفیت زندگی در پس آزمون به تفاوت بیـن دو گروه شناختی و رفتاری و کنترل و برای متغیر مستقل(درمانی شناختی رفتاری) به حساب آمده است(جدول 4).
بحث نتایج فرضیه اول پژوهش نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش درمان شناختی رفتاری در سه متغیر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران تفاوت معناداری وجود دارد بدین معنا که درمان شناختی و رفتاری سبب افزایش پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی شده است. پورحقیقی و همکاران دریافتند که درمان شناختی- رفتاری به شیوه گروهی با تاثیر بر افکار و باورهای ناکارآمد و سوگیریهای شناختی بر میزان ادراک بیماری و ادراک درد موثر است (16). هژیر و همکاران دریافتند که درمان شناختی- رفتاری بر مبنای ساخت نظری مونی و پادسکی بر تعدیل بازنمایی های ادراکی از بیماری و ارتقا حالات عاطفی بیماران موثر است (17). آدمیت و همکاران در تحلیل و بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نتیجه گرفتند که درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگـی و همه مؤلفههای آن تاثیر معناداری دارد (18). گلنجینس و همکاران نشان دادند که درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشار خونی موثر واقع شده و سبب افزایش کیفیت زندگی در دو بعد سلامت جسمی و سلامت روانی شده است (19). در تبیین نظری این یافته ها باید بیان نمود کـه احسـاس خشم، اضطراب و ترس ناشی از ابتلا به یک بیماری مزمـن و دائمـی(ماننـد ابتلا به دردهای مزمن یا بیماریهایی نظیر هموفیلی)، عوارض روان شناختی متعددی به دنبال داشته و با ایجاد حالت آماده باش در بدن، سبب فرسایش ذخایر جسمانی و روانی فرد مبتلا میشود، همین امر نقش مؤثری را بر ناامیدی از درمان و عدم پیروی بیمار از دستورات درمانی ایفا میکند(15). از این رو درمان شناختی رفتاری با تمرکز بر روی افکار به بیماران کمک میکند تا ابتدا از افکار و احساسات خویش آگاه شوند و با شناسایی تحریفهای شناختی و باورهای ناکارآمد و جایگزین کردن آنها با راهکارهای واقعی و عینیتر به تصحیح آنها بپردازند و پردازش اطلاعات و فرآیند استدلال خودشان را بهبود بخشند(31). یکی از فرضهای روشها و فنون شناخت درمانی این است که افراد بر حسب ادراکی که از امور و رویدادها دارند، به آنها واکنش نشان میدهند. فرض دوم شناخت درمانی این است که شناختهای غلط سبب اختلالات هیجانی میشوند(32). از این رو درمان شناختی رفتاری با ایجاد تغییر در تحریفهای شناختی بیماران هموفیلی همچون فاجعه آفرینی، احساس درماندگی، اضطراب و ارزیابی و تفسیر آنان از بیماری و پیامدهای آن میتواند در فرایند ادراکی بیماران از بیماری تاثیر مثبتی داشته باشد(33). همچنین از طریق آموزش آرمیدگی عضلانی و تنفس دیاگرامی به این بیماران آموزش داده شد تا استرسی را که در زندگی روزانه با آن مواجه هستند، کنترل کنند و از طریق کنترل تفکر منفی به بیماران آموزش داده شد تا از افسردگی و علائم جسمی مرتبط با این افکار بکاهند. بنابراین تغییر باورهای تحریف شده و کاهش تنش روانشناختی سبب بهبود کیفیت زندگی بیماران هموفیلی شده است. نتایج بررسی فرضیه دوم نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سه متغیر پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران تفاوت معناداری وجود دارد بدین معنا که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد سبب افزایش پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی شده است. نتایج پژوهش امین پور حاکی از اثر بخشـی مداخلـه درمان مبتنـی بـر پذیـرش و تعهـد بر استرس ادراک شـده، راهبردهای مقابله با استرس و ادراک بیماری بر بیماران زن مبتلا به کولیت اولسراتیو بود(21). ایلنبرگ و همکاران نشان دادند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک بیماری تاثیر دارد(22). سبوحی و همکاران نتیجهگرفتند که مشاورهمبتنیبرپذیرشوتعهدبربهبودکیفیتزندگیزنانموثربوده است(23). نصیری و همکاران نشان دادند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان بر کیفیت زندگی و ابعاد آن تاثیر معناداری دارند(24). در تبیین احتمالی یافته فوق می توان گفت که در رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد به مراجعان آموزش داده میشود که در گام اول هیجانات خود را بپذیرد و در«اینجا و اکنون» از انعطافپذیری بیشتری برخوردار شود. بدین معنا که در طی فرآیند جلسات درمانی بیماران تشویق میشوند تا ضمن شناخت احساسات و هیجانات روانشناختی (شادی، خشم و...) و زیستی خود، شناخت موقعیتها و عوامل مسبب بروز ناامیدی از درمان، شناخت رفتارها و اعمالی که هنگام مواجهه با موقعیتهای تنشزا(برای مثال هنگام عود یا تشدید علائم بیماری) از خود نشان میدهند، مبارزهی غیرسودمند با محتوای روانی را کاهش دهند و موضعی با پذیرش بیشتر را ایجاد کنند تا بتوانند در یک جهت ارزشمند حرکت کنند(34). در این رویکرد به فرد آموزش داده میشود که بدون تلاش برای کنترل بر افکار مربوط به بیماری، به افکار مرتبط با بیماری اجازه حضور در ذهن دهد. هنگامی که این تجربیات، یعنی افکار و احساسات، با گشودگی و پذیرش مشاهده شوند، حتی دردناکترین آنها کمتر تهدیدکننده و قابل تحملتر به نظر میرسند، در عوض اعمال کنترلی غیر موثر کاهش مییابند. بدین ترتیب، با افزایش پذیرش بیماری و تعهد به درمان، ادراک بیمار راجع به بیماری و به طبع پیروی از دستورات درمانی افزایش مییابد(35). هم چنین درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش تاکید بسیاری بر شناسایی ارزشها و تعهد به آنها دارد و سبب می شود تا بیماران بار دیگر ارزشهای خانوادگی، تحصیلی و شغلی، اهداف، راههای رسیدن و موانع درونی یا بیرونی که مانع رسیدن به آنها می شود، را شناسایی و نسبت به این ارزشها تعهد پیدا کنند. فرآیندهای تعهد شامل استفاده از تمرینات تجربهای و استعارههایی است که به آزمودنیها کمک میکند اهدافی که به طور هدفمند و معنادار در زندگی شان بر میگزینند را به طور کلامی بیان کنند(یعنی ارزشها) و به تغییرات رفتاری پایدار که بر اساس این ارزش ها هدایت میشود، متعهد شوند که این امر بر کیفیت زندگی بیماران هموفیلی تاثیرگذار است(36). از محدودیتهای پژوهش حاضر آن است که این پژوهش بر روی بیماران هموفیلی انجام شده است لذا در تعمیم نتایج به سایر بیماران مبتلا به بیماری های خاص مانند اماس و سرطان، می بایست جوانب احتیاط را رعایت نمود. پیشنهاد میشود از درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به منظور ارتقای سلامت روان شناختی بیماران مبتلا به هموفیلی استفاده شود.
نتیجهگیری با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که تلاش
برای تغییر نگرش و باورهای هستهای و منفی در درمان شناختی رفتاری و پذیرش بیماری از سوی بیماران هموفیلی در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، منجر به بهبود وضعیت روان شناختی بیماران هموفیلی گردیده است. در هر دو درمان، نگرش و نحوه ی برداشت ذهنی بیماران از بیماری شان و علائم آن تغییر یافته است و می توان در کلینیکهای روانشناختی و کارگاه های آموزشی برای افزایش پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران هموفیلی استفاده نمود.
تشکر و قدردانی از مسئولین محترم کانون بیماران هموفیلی شهر اصفهان جهت همکاری در روند اجرای پژوهش صمیمانه تقدیر و تشکر مینماییم.
rghBai irani Z, Dehkhodaei S, Alipour A. The effectiveness of cognitive-behavioral therapy and treatment based on acceptance and commitment in adherence to treatment, illness perception and quality of life in hemophilic patients. Sci J Iran Blood Transfus Organ 2019; 16 (4) :289-299 URL: http://bloodjournal.ir/article-1-1199-fa.html
برقی ایرانی زیبا، دهخدایی سهیلا، علی پور احمد. اثر درمان شناختی ـ رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پیروی از درمان، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران هموفیلی. فصلنامه پژوهشی خون. 1398; 16 (4) :289-299